در واکنش اولیه بر مقاله شیدان وثیق تحت عنوان
سه شعار فتیشی
انتخابات آزاد، آلترناتیو قدرت و مبارزه مسالمت
آمیر
واو سین
بخش هشتم
سیاست به عنوان روند آموزشی
ادامه
8
·
پراتیک دگرگونساز را مارکس و انگلس،
بمثابه روند همزمان تغییرات اقتصادی ـ اجتماعی و فردی درنظر
می گیرند.
الف
·
از نظر مارکس در اثر او
تحت عنوان «تزهای فویرباخ»، تغییر اوضاع اجتماعی و عمل انسانی، با تحول خود انسان ها برهم منطبق اند.
ب
·
ولی از یک همچو استنباط همه جانبه نسبت به امر رهایش
نباید ارتقای کیفی شیوه برخورد پیش برنده و دگرگونساز اجتماعی (یعنی عمل انقلابی) را جدا کرد.
ت
·
علیرغم پیدایش عرصه های جدید عمل و اندیشه، بهیچوجه از
اهمیت میدان های سنتی رویاروئی اجتماعی کاسته نمی شود، گیرم که فرم های عمل سیاسی، باید به شرایط تغییر یافته نوین
تطبیق داده شوند.
پ
·
از آنجا که سیاست وکیل مآبانه
سنتی، کارآئی خود را از دست داده، پس باید مدل های سیاسی جدیدی کشف شوند،
که با اندیشه خود سازمان یابی توده ها جور در بیایند.
ث
·
از این رو، ممکن است که در چارچوب جنبش کارگری سیال،
ایده های اوتوپیکی (غیرعلمی) نیز پا به عرصه وجود بگذارند.
9
·
گام های آموزشی یاد شده می توانند برای هردو طرف مفید
باشند:
الف
·
جنبش ضد گلوبالیزاسیون می تواند از این طریق خود را از دام اصلاح طلبی شرمگین رهائی بخشد.
ب
·
اینکه این جنبش بتواند به تغییر دورنمای سیاسی نایل آید،
هنوز زیر علامت سؤال است، ولی هم اکنون مرحله تصمیمگیری را از سرمی گذراند.
ت
·
نتیجه این سمتگیری اهمیت و نقش آتی این جنبش را و حتی موجودیت آن
را به عنوان صدای
رسای اعتراض تعیین
خواهد کرد.
10
·
سازمان های رزمنده طبقه کارگر می توانند با در پیش گرفتن
یک سیاست همکاری، به ریشه های تاریخی خویش برگردند.
·
چه همانطور که انگلس
درمقدمه ای بر کتاب مارکس، تحت عنوان «مبارزات طبقاتی در فرانسه» می نویسد:
دیگر دوران شبیخون اقلیتی آگاه در رأس توده های نادان برای تحقق
انقلاب بپایان رسیده است.
آنجا
که سخن از تغییر کامل سازمان اجتماعی است حضور آگاهانه توده ها ناگزیر و الزامی
است.
آنها
باید دریابند که هدف از چه قرار است و برای چه باید با تمام وجود وارد میدان شوند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر