۱۳۹۱ شهریور ۵, یکشنبه

قصه های خانم گاف (56)

گاف سنگزاد
پیشکش به روشنار ریاضتکش

• شاعری از اینکه زنبور شعرجوئی به کندوی شعرش سر زده بود، به وجد آمد و به ایمیلی ابراز تشکر کرد.

• زنبور شعرجو به شدت در شگفت آمد و نوشت:

• « جهان واقعا وارونه ای است، شاعر!
• قاعدتا مصرفکننده باید سپاسگزار مولد باشد، نه برعکس.

• ولی زمانه ـ ظاهرا ـ زمانه غریبی است!
• ارج و ارزش مولدین نه بنا بر کیفیت محصول کارشان، نه بنا بر میزان عرق جبین جسم و جان شان، بلکه بنا بر تعداد مشتریان شان ارزیابی می شود.
• مشتریانی که همه از دم «مولد» اند و خود در بدر به دنبال مشتری می گردند.

• همه چیز جهان در منجلابی از تصنع فرو رفته است، در کهکشانی از کشکیت و الکیت لایتناهی.»


خدا عاقبت ما را به خیر کند!

برتولت برشت

امروز فقط حرف های احمقانه بی خطرند

گره بر ابرو نداشتن، از بی احساسی خبر می دهد،
و آنکه می خندد، هنوز خبر هولناک را نشنیده است.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر