۱۳۹۱ مرداد ۲۵, چهارشنبه

سیری در جهان بینی دکتر علی شریعتی (2)

سرچشمه:
صفحه فیس بوک

دکتر علی شریعتی

راهی که از لجن تا خدا کشیده شده است "مذهب" نام دارد.
مذهب "هدف" نیست، "راه" است .
تمام بدبختی هائی که در جامعه های مذهبی دیده می شود، به این علت است که مذهب تغییر روح و جهت داده و در نتیجه نقشی که دارد عوض شده است و این بدان علت است که مذهب را هدف کرده اند.

(دکتر علی شریعتی، «اسلام شناسی» صفحه 1)

• دکتر شریعتی در این فراز، قصد توضیح مذهب را دارند.
• ما این فراز ایشان را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهیم:

حکم اول
راهی که از لجن تا خدا کشیده شده است "مذهب" نام دارد.

• عجب تعریف سوبژکتیف، دلبخواهی و من در آوردی عجیب و غریبی از مذهب!
• مذهب در قاموس دکتر، عبارت از راهی است که از لجن تا خدا کشیده شده است.
• مذهب بدین طریق به پل پیوند میان لجن و خدا بدل می شود.

• این ادعا اما به چه معنی است؟

• اگر لجن در نقطه الف مثلا در لجنزاری باشد، خدا باید قاعدتا در نقطه ب باشد تا مذهب آندو را به هم پیوند دهد.
• بدین طریق خدای باصطلاح لامکان، مکانمند می شود و هر چیز مکانمند ناگزیر مادی است.
• پس خدای کذائی نه چیزی روحی و نامرئی، بلکه چیزی مادی، مرئی، ملموس و محسوس است.

• ما تعریف دایرة المعارفی مذهب (دین) را برای مقایسه رونویسی می کنیم:
• مذهب فرمی از شعور اجتماعی با خصلت جهان بینانه است.
• خودویژگی مذهب، عبارت است از انعکاس مخدوش و وارونه طبیعت و جامعه در ضمیر انسان ها.
• آن سان که منشاء پدیده های طبیعی و اجتماعی در علل و اهداف ماورای طبیعی دانسته می شود.


حکم دوم
مذهب "هدف" نیست، "راه" است .

• دکتر با این ادعا، دیالک تیک مبدأ ـ راه ـ مقصد را به شکل دیالک تیک ایکس ـ مذهب ـ هدف بسط و تعمیم می دهند.

• اگر حکم اول ایشان را به خاطر آوریم، در می یابیم که ایکس، لجن بوده است و هدف، خدا.
• مذهب بدین طریق راهی است که لجن را به خدا پیوند می دهد.

• لجن اما چیست که با توسل به مذهب، یعنی در گذر از راهی به نام مذهب به خدا می رسد؟

• لجن ـ به احتمال قوی ـ انسان است، که روزی روزگاری اشرف موجودات نام داشت و خدای کذائی ملائکه و اجنه را به سجده در برابرش فرمان داده بود.

• چی شده که انسان به مثابه اشرف موجودات به لجن بدل شده است؟

• باید ببینیم.

حکم سوم
تمام بدبختی هائی که در جامعه های مذهبی دیده می شود، به این علت است که مذهب تغییر روح و جهت داده و در نتیجه نقشی که دارد عوض شده است و این بدان علت است که مذهب را هدف کرده اند.

• اکنون فلسفه اجتماعی دکتر مطرح می شود.

1
تمام بدبختی هائی که در جامعه های مذهبی دیده می شود

• دکتر در این حکم، جوامع بشری را به دو دسته تقسیم می کنند:
• جوامع مذهبی
• جوامع غیرمذهبی

• معلوم نیست که جامعه غیرمذهبی به جای مذهب چی دارد؟

• این درک دکتر از تاریخ و جامعه را درک ایدئالیستی تاریخ می نامند:
• درک ایدئالیستی تاریخ، جامعه بشری و پدیده و روندهای اجتماعی را بر اساس روح (شعور، ایده، اندیشه) توضیح می دهد:
• به همین دلیل است که دکتر جوامع بشری را بر اساس بود و نبود مذهب طبقه بندی می کنند.

• مذهب همانطور که در بالا ذکر شد، فرمی از شعور اجتماعی است.
• مذهب شعور اجتماعی وارونه است.
• مذهب یکی از عناصر روبنای ایدئولوژیکی هر جامعه طبقاتی است.
• اگر چنین است، دیگر نمی توان جوامع بشری را بر اساس یکی از عناصر روبنائی طبقه بندی کرد، یعنی بر اساس بود و نبود مذهب.
• بر طبق درک ماتریالیستی تاریخ، جامعه بشری را باید بر اساس مناسبات تولیدی حاکم، یعنی بر اساس فرم مالکیت بر وسایل تولید، یعنی بنا بر زیربنای جامعه، بنا بر ساختار جامعه طبقه بندی کرد.
• و بدین طریق میان جامعه اشتراکی اولیه، برده داری، فئودالی و سرمایه داری تفاوت قائل شد.
• و گرنه در همه این جوامع مذهب کم و بیش شعور اجتماعی جامعه را تشکیل می دهد.
• ولی بگذریم.

2
تمام بدبختی هائی که در جامعه های مذهبی دیده می شود، به این علت است که مذهب تغییر روح و جهت داده

• علت بدبختی ها در جوامع به اصطلاح مذهبی بنظر دکتر این است که مذهب تغییر روح و تغییر جهت داده است.

• این تغییر اما مشخصا به چه معنی است؟
الف
• منظور از تغییر روح مذهب چیست؟

• شاید منظور دکتر از واژه «روح»، ماهیت باشد.
• بنظر ایشان علت بدبختی ها تغییر ماهیت دادن مذهب باشد.

ب
• منظور از تغییر جهت مذهب چیست؟

• مذهب در حکم اول، راه بود.
• پل پیوند میان لجن (انسان) و خدا بود.

• راه و یا پل همیشه حلقه واسط میان مبدأ و مقصد است.
• راه و یا پل فی نفسه دو طرفه است:
• همانطور که مذهب به مثابه راه و پل، لجن را با خدا پیوند می دهد، قاعدتا خدا را هم با لجن پیوند می دهد.
• باید ببینیم منظور دکتر از تغییر جهت مذهب چیست.

3
تمام بدبختی هائی که در جامعه های مذهبی دیده می شود، به این علت است که مذهب تغییر روح و جهت داده و در نتیجه نقشی که دارد عوض شده است

• تغییر روح و جهت مذهب به تغییر نقش مذهب منجر شده است.

• نقش مذهب چی بود؟

• نقش مذهب ـ به مثابه راه ـ عبارت بود از پیوند لجن با خدا.
• با تغیر روح و جهت مذهب، نقش آن عوض شده است.

• این اما مشخصا به چه معنی است؟

• نقش راه چگونه می تواند عوض شود؟


• باید ببینیم.

4
تمام بدبختی هائی که در جامعه های مذهبی دیده می شود، به این علت است که مذهب تغییر روح و جهت داده و در نتیجه نقشی که دارد عوض شده است و این بدان علت است که مذهب را هدف کرده اند.

• مادر همه دردها ی جوامع مذهبی اکنون بوسیله دکتری کشف و اعلام می شود:
• مذهب که راه بود، مذهب که پل پیوند لجن با خدا بود، به هدف بدل شده است و درد همین است.

• این اما به چه معنی است؟

• این بدان معنی است که دیالک تیک لجن ـ مذهب ـ خدا (دیالک تیک انسان ـ راه ـ هدف) تخریب شده و به شکل دیالک تیک لجن و مذهب در آمده است.

• انسان مانده با مذهب، به مثابه راهی که هدف نیز است.
• به این می گویند ادعای من در آوردی.

• چرا؟

• چون دیالک تیک مبدأ ـ راه ـ مقصد بی آلترناتیو و بی بدیل است.
• راه هرگز نمی تواند به درجه هدف ارتقا یابد.
• راه هرگز نمی تواند هدف هم باشد.

• آنچه که دکتر تئوریزه می کنند، می تواند بظاهر واقعیت داشته باشد.
• ولی فقط بظاهر.
• و گرنه هر راهی پل پیوند میان مبدأ و مقصد است.

• اگر شیادی با تجلیل افراطی از راه، هدف را پرده پوشی می کند، این هرگز به معنی فقدان هدف نیست.

• هدف در این جور موارد فقط ماستمالی می شود تا بر زبان آورده نشود، تا تصریح نشود.

• با مطلق کردن مذهب، به زبان دکتر می توان خدا را ماستمالی کرد و ابلیس را به جای آن نشاند، ابلیسی که نامش بر زبان رانده نمی شود، ولی هدف است.

• راه نجات قاعدتا بنظر دکتر تبدیل مذهب به راه و بر قراری مجدد پیوند بر باد رفته میان لجن و خدا ست.

• عوامفریبی هزار فرم دارد.
• اینهم یکی از آن فرم ها ست، البته در زر ورق خرده بورژوائی تر و تمیزی، در زر ورق فریبا و زیبائی.

• واقعیت این است که مذهب فرمی از شعور اجتماعی است.
• مذهب شعور اجتماعی وارونه است.

• در جهان بینی مذهبی همه دیالک تیک ها پا در هوا هستند.
• مذهب ـ به مثابه شعور وارونه ـ قادر به ارائه راه حل به مسائل و معضلات بشری و اجتماعی نیست.
• مذهب راه نیست.
• مذهب روزی روزگاری بسان هر فرمی از شعور اجتماعی، چراغ راه بوده است.


چراغ مذهب اکنون دیگر به درد بنی بشر نمی خورد
و بهتر است که هر چه زودتر با شعور علمی جایگزین شود
!
پایان

۴ نظر:

  1. مطالب بسیاری به ذهنم می رسد، اما فقط چند نکته را به طور کلی بیان مکینم:
    1- در این نقد شما تنها به ذکر یک جمله از شریعتی اکتفا کرده اید، بدون آن که جلمه های قبل و بعد این جمله را بررسی کرده و این یک جلمه را در کل سخنرانی یا کتاب مورد مطالعه قرار دهید.
    2- انسان ها و افکار معمولا تاریخ و جغرافیا دارند. تاریخ دارند مثلا کارل مارکس جوان، مارکس میانسال، مارکس پیر. جغرافیا دارند مثلا مارکسیسم در آلمان، مارکسیسم در فرانسه، مارکسیسم در ایتالیا، مارکسیسم در شوروی، مارکسیسم در ایالات متحده، مارکسیسم در چین، مارکسیسم در آمریکای لاتین و... انسان ها و افکار را باید در تاریخ و جغرافیای خودشان نقد و بررسی کرد.
    3- زبان و ادبیات شریعتی، زبان و ادبیاتی مخصوص به خودش بود. هنگام بررسی افکار ایشان باید زبان و ادبیات مخصوص به ایشان را نیز مد نظر داشت.
    4- هنگام بررسی مسائل دینی به واژه ها دقت کنید. مسلما تفاوت هایی باید باشد بین: مذهب، دین، آیین، مکتب، ایدئولوژی، امر قدسی و...
    5- چه دلیلی وجود دارد که تعاریفی که شریعتی یا دیگران از دین، مذهب و... ارائه میدهند اشتباه بوده باشد و تعاریفی در اینجا شما ارائه کرده اید درست باشند؟
    6- به هنگام نتیجه گیری در این بررسی، تنها یک جمله از شریعتی نماینده تمام افکار ایشان شناخته شده و نظر ایشان درباره مذهب، به عنوان تنها تعریف از مذهب، دین و... فرض شده در حالی که اینطور که مشهور است شریعتی انسانی بود که در طول عمرش نظراتش دگرگونی بسیاری داشته و از طرف دیگر بسیاری از متفکرین مذهبی با کل یا بخشی از نظرات ایشان مخالف بوده اند.
    7- به هنگام نتیجه گیری چطور به جای اینکه مثلا این نتیجه به دست آید که: "در این جمله، شریعتی تعریف مناسبی از مذهب ارائه نداده است." این نتیجه به دست آمده که شریعتی شیاد بوده و چراغ مذهب اکنون دگیر به درد بشر نمی خورد؟
    8- به فرض پذیرش این نتیجه که چراغ مذهب دیگر به درد بنی بشر نمیخورد، چطور بی هیچ دلیل و توضیحی، با تأکید سفارش کرده اید که به سراغ شعور علمی برویم؟
    9- تأکید میکنم که در مورد محتوای فشرده ای شما در این بحث به هنگام نقد جمله شریعتی ارائه کرده اید، کلامی و نقدی به طور جزئی ارائه نمیدهم. چراکه الف) بسیاری از مفاهیم و گزاره هایی که به صورت جدی و مطلق آورده شده خودشان بحث طولانی ئی را می طلبند. ب) بعضی از همین مفاهیم در حال حاضر مورد مطالعه و بررسی من هستند و هنوز به نتیجه ی خاصی نرسیده ام.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. این نظر توسط من "حمید اخوان" وارد شده است. متأسفانه نام من ارسال نشد.

      حذف
  2. ما فقط فرازی را تحلیل کرده ایم که در بالا ذکر کرده ایم. همین و بس.
    جمله «اگر شیادی با تجلیل افراطی از راه، هدف را پرده پوشی می کند، این هرگز به معنی فقدان هدف نیست.»
    جمله ای کلی است و ربطی به شریعتی ندارد تا نتیجه بگیرید که ما ایشان را شیاد دانسته ایم.
    ما در مورد نظر ایشان بخث می کنیم، نه در مورد شخص ایشان.
    بقیه نظرات تان ارزش علمی ندارند.
    ما به جای مذهب به عنوان چراغ ایام قدیم، چراغ ایام جدید را برمی گزینیم.
    این نظر ما ست.
    چه دلیلی بهتر ازاین این که چراغ کهنه مناسب زمان حال نیست.

    پاسخحذف
  3. نظرات حمید اخوان عزیز مستقلا تحت عنوان «هماندیشی با حمید اخوان» تحلیل و منشتر شده اند و می شوند.

    پاسخحذف