بایزید بسطامی (۱۶۱ ـ ۲۶۱)
از بزرگان اهل تصوف وعرفا
معروف به سلطان العارفین
شین میم شین
سعدی
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص130 ـ 132)
از بزرگان اهل تصوف وعرفا
معروف به سلطان العارفین
شین میم شین
سعدی
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص130 ـ 132)
به بازی نگفت، این سخن بایزید
که از منکر ایمن ترم تا مرید
• بایزید بطور سرسری نگفت:
• «من از منکر ایمن تر هستم تا از مرید!»
• بنظر بایزید، مرید خطرناک تر است از منکر!
• سعدی در این حکم، دیالک تیک دوست و دشمن را به شکل دیالک تیک مرید و منکر توسعه و تعمیم می دهد و منکر را کمخطرتر از مرید می داند.
• چرا و به چه دلیل؟
1
مرید
مرید
• مرید کسی است که به تأیید مراد و مرشد می پردازد.
• پیرو و هوادار بی چون و چرای او ست!
• مرید حقانیت اندیشه و عمل مراد خود را به هر وسیله ممکن اثبات می کند.
2
منکر
منکر
• منکر اما بر عکس مرید، به انکار مراد و مرشد بر می خیزد!
• حقانیت اندیشه و عمل مراد را به هر وسیله ممکن انکار می کند و بطلان اندیشه و عمل او را اثبات.
• بایزید اما با این حال، منکر خود را بر مرید خود ترجیح می دهد.
• اکنون این سؤال پیش می آید که چرا و به چه دلیل؟
• ظاهرا بایزید موتور توسعه و تکامل چیزها، پدیده ها و سیستم ها را در تضاد درونی آنها، در نفی و انکار قطب میرنده بوسیله قطب بالنده و پوینده می بیند.
• چون منکر کاری جز نقد و نفی وضع موجود ندارد.
• چون منکر وضع موجود را بی پروا و بی مهابا زیر علامت سؤال قرار می دهد و با انتقاد بی امان خویش، ارکان نظری و عملی مراد و مرشد را به لرزه می افکند.
• بایزید، مثل هر چیز دیگر خود را در داربست دیالک تیک سکون و جنبش، دیالک تیک اثبات و نفی، دیالک تیک تأیید و تکذیب در می یابد و نقش تعیین کننده را از آن جنبش و نفی و تکذیب می داند.
• منکر رکود سنگین هستی او را از او سلب می کند و خون جنبش و خیزش در رگ های ضمیر و وجودش جاری می سازد.
• منکر حامل گشتاور انتقاد ازغیر خود است، که انتقاد از خود بایزید را بند از پای بر می دارد.
• تکامل و توسعه انسانی و اجتماعی نیز از گردنه ی دیالک تیک انتقاد از خود و انتقاد از غیر خود (انتقاد اجتماعی) می گذرد.
• مرید در شیفتگی به مراد، از دیدن عیوب ماهوی او غافل می ماند و فقط جنبه های مثبت ظاهری (نمودین) او را می بیند، برجسته و عمده می کند و می ستاید.
• مرید بایزید را در غفلت مطلق نسبت به خویشتن خویش نگه می دارد و توسعه و تکامل او را به بند می کشد.
• ولی منکر، برعکس مرید، عیوب بایزید را برملا می سازد و او را به نقاط ضعف و معایب خود واقف می سازد و از رکود و تلاشی و تجریه و تعفن و زوال نجات می دهد.
چنین «دشمنی» برای خردمندان مطلوب تر است تا چنان «دوستی»!
توسعه و تکامل انسانی نه در درجا زدن و گندیدن، بلکه در پیشرفت و شکفتن است!
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر