پای منبر استاد محمد علی اسلامی ندوشن
سرچشمه:
(سایت «صدای مردم»، اواخر ماه مه 2009)
شین میم شین
•«بزرگان ادب و فرهنگ ایران روز دوشنبه در دانشگاه تهران، کنار هم نشستند و مقام ابوالقاسم فردوسی را گرامی داشتند.»
• در این گزارش، از قول استاد اسلامی ندوشن ادعاهائی در رابطه با فردوسی درج شده است، که قابل تأمل اند.
• ما به این نکات نظری می افکنیم.
حکم اول ندوشن
اسلامی ندوشن بوستان سعدی را تقلیدی از شاهنامه فردوسی دانست.
اسلامی ندوشن بوستان سعدی را تقلیدی از شاهنامه فردوسی دانست.
• اسلامی ندوشن ظاهرا نه شیخ شیراز را می شناسند و نه حکیم کمونیست طوس را.
• سعدی ضد آشتی ناپذیر فردوسی است و هرگز نمی تواند، فردوسی را مرجع تقلید خود قرار دهد.
• خود سعدی هم هرگز یک همچو ادعائی نکرده است.
• سعدی به کمال مطلق سخندانی خود ـ بحق ـ یقین دارد و کسی را اصلا لایق آن نمی داند که به عنوان مرجع تقلید برگزیند، گیرم که او به شهامت غول آسای حکیم بی بدیل طوس از صمیم قلب رشک می برد.
سعدی
(خلیل خطیب رهبر: دیوان غزلیات سعدی ص 34)
• بر حدیث من و حسن تو نیفزاید کس(خلیل خطیب رهبر: دیوان غزلیات سعدی ص 34)
• حد همین است، سخندانی و زیبائی را
• سعدی در این بیت، سخندانی خود را و حسن دوست را در کمال مطلق می یابد و می ستاید.
• چگونه چنین کسی می تواند برای خود مرجع تقلیدی آنهم در حکیم سلحشور طوس بجوید؟
سعدی
(خلیل خطیب رهبر: دیوان غزلیات سعدی ص 134)
(خلیل خطیب رهبر: دیوان غزلیات سعدی ص 134)
• من دگر شعر نخواهم که نویسم، که مگس
• زحمتم می دهد، از بس که سخن شیرین است
• سعدی در این بیت، شیرینی سخن خود را بحق چنان مطلق می کند که حتی حشرات طرفدار شیرینی نمی توانند خود را از شر شر ـ شر ترشحات دهان خویش نجات دهند و لذا بر لب لوچه شیخ شیراز می نشینند و نیش می زنند.
سعدی
(خلیل خطیب رهبر: دیوان غزلیات سعدی ص 49)
(خلیل خطیب رهبر: دیوان غزلیات سعدی ص 49)
• سعدیا، خوشتر از حدیث تو نیست
• تحفه روزگار اهل شناخت
• آفرین، بر زبان شیرینت
• کاین همه شور در جهان انداخت
• سعدی در این دو بیت، بحق، حدیث خود را بهترین تحفه روزگار برای اهل معرفت و شناخت می داند و برای خود کف می زند و هلهله و هورا می کشد.
• اگر سعدی تعارف کند، شهاب الدین سهروردی را مراد خود قرار خواهد داد.
• آنهم معلوم نیست، که از صمیم قلب است و یا از سر تعارف بی محتوا و فروتنی فروشی.
حکم دوم ندوشن
شاهنامه دوران سرافرازی ایران را به تصویر می کشد، اما بوستان ناگزیر است، دوران پژمردگی و خستگی مردم ایران را بسراید.
شاهنامه دوران سرافرازی ایران را به تصویر می کشد، اما بوستان ناگزیر است، دوران پژمردگی و خستگی مردم ایران را بسراید.
• این ادعای اسلامی ندوشن، بکلی نادرست، بی پایه و تخیلی است.
• بوستان اصلا کاری به پژمردگی و خستگی و سرافرازی کسی ندارد.
• بوستان ده باب دارد و هر باب به مسئله ای اختصاص یافته است.
• جهان بینی سعدی بر حسب مخاطب و موضوع مورد بحث او تغییر می یابد.
• سعدی وقتی سودای صدور رهنمود برای سلاطین فئودالی و اشراف بنده دار، فئودال و دربار را بر سر دارد، مثل مارکس به تحلیل ماتریالیستی و چه بسا ماتریالیستی دیالک تیکی و حتی ماتریالیستی تاریخی دست می زند.
• در این جور موارد، مسائل مورد نظر، زیر ذره بین تحلیلی شگرف شیخ شیراز، موشکافانه تجزیه و تحلیل می شوند و متناسب با آن، رهنمودهای لازم با دقتی خارق العاده استخراج و ابلاغ می شوند.
• سعدی در این جور مواقع خردگرائی تمامعیار، بی کم و کسر و بی چون و چرا ست.
• خردگرائی سعدی، اما بر خلاف خردگرائی فردوسی، خردگرائی نیم بند، ناپیگیر و ارتجاعی است.
• سعدی تا مغز استخوانش طرفدار حفظ و تحکیم وضع موجود فئودالی ـ بنده داری در جامعه است.
• سعدی نماینده سرسپرده و بی چون و چرای سیستم فئودالی ـ بنده داری حاکم است.
• وفاداری به سلطنت استبدادی، با شیر مادر در ضمیر خروشان سعدی جاری شده است.
• سعدی ایدئولوگ نظام اجتماعی حاکم است، همانطور که لنین ایدئولوگ توده مولد و زحمتکش جهان بوده است.
• سعدی باب اول بوستان و گلستان را به طبقه حاکمه (سلاطین) اختصاص داده است و باب دوم را به دراویش.
• او وقتی روی سخنش با توده مولد و زحمتکش است، فرقی با حافظ ندارد.
• حافظ همین بخش از جهان بینی سعدی را بی کم و کاست، از آن خود کرده است.
• در باب های بوستان و گلستان، آنجا که روی سخن سعدی با مردم است، نه از خرد خبری هست و نه از استدلال و منطق و فهم و فراست.
• آنگاه او مثل حافظ، بی شرمانه به تحریف آشکارترین حقایق اجتماعی می پردازد و به تحمیق و تخدیر بی پروای توده ها دست می زند.
• چاپ مکرر آثار سعدی و حافظ از سوی دربار و مجلس دست نشانده بی دلیل نبوده است.
• برخلاف آنچه که تصور می رود، نه شاهنامه، بلکه آثار منثور و منظوم سعدی و غزلیات حافظ است که به تبلیغ شاهپرستی می پردازند.
• سعدی در خطاب به توده مولد و زحمتکش اما روشنفکری خردستیز، ندانمگرا، مرتجع و در مواردی حتی شبه فاشیست است.
آثار سعدی مورد تحلیل دیالک تیکی قرار گرفته اند، بتدریج منتشر شده اند و منشتر خواهند شد.
مراجعه کنید به «خودآموز خوداندیشی» در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر