سرچشمه:
صفحه فیسبوک گروه موسوم به
شعر وشعور و شعار
شیم میم شین
Add JN
حرف دیگری ندارم که اضافه کنم.
قضاوت با دیگران!
ممنون که وقت گذاشتید و در این مباحثه شرکت کردید.
صفحه فیسبوک گروه موسوم به
شعر وشعور و شعار
شیم میم شین
Add JN
حرف دیگری ندارم که اضافه کنم.
قضاوت با دیگران!
ممنون که وقت گذاشتید و در این مباحثه شرکت کردید.
• این واکنش موجز دوست مان به چالش فکری در زمینه نوشته ما تحت عنوان «سیری در شعری از شفیعی کدکنی» است.
• ما همین نظر مختصر ایشان را مورد تأمل قرار می دهیم تا بتوانیم واکنش خود را مورد ارزیابی مجدد قرار دهیم:
حکم اول
حرف دیگری ندارم که اضافه کنم.
حرف دیگری ندارم که اضافه کنم.
• وقتی طرف چالش فکری این حکم را بر زبان می راند، خواننده و یا شنونده چه برداشتی از آن می تواند داشته باشد؟
• برداشت ما این بود که دوست مان همچنان به موضع فکری خود باور دارد و ادامه بحث را بیهوده می داند.
• این حق هرکسی است که چالش فکری را هر جا خواست، قطع کند.
• فقط می توان متأسف بود که بحث بی ثمر گشته است.
• از این رو نوشتیم:
پاسخ اول
انتظار هر واکنشی داشتیم، به غیر از این یکی.
انتظار هر واکنشی داشتیم، به غیر از این یکی.
• دو ست مان در ادامه واکنش خود گفته بودند:
حکم دوم
قضاوت با دیگران!
قضاوت با دیگران!
• این حکم دوست مان به چه معنی است؟
• ما برداشت مان این بود که ایشان به حقانیت موضع فکری خویش تأکید دارند و فقط به شرطی حاضر به تجدید نظر خواهند بود که دیگران وارد گود شوند و دست به داوری بزنند و حقانیت یکی از دو طرف چالش فکری را تعیین کنند.
• مفهوم «دیگران» اما می تواند انتزاعی بماند، اگر کسی وارد گود نشود.
• نتیجه آن چه خواهد بود؟
• به نظر ما نتیجه آن، پات بودن چالش فکری خواهد بود.
• از این رو نوشتیم:
پاسخ دوم
ظاهرا چالش فکری در نهایت حسن نیت، پات به اتمام می رسد، بی آنکه بتواند به اتمام رسد.
ظاهرا چالش فکری در نهایت حسن نیت، پات به اتمام می رسد، بی آنکه بتواند به اتمام رسد.
• منظور ما این بود که چالش فکری نمی تواند پات باشد و به اتمام رسد.
• چرا؟
• برای اینکه مواضع فکری انعکاس مواضع طبقاتی اند.
• روح انعکاس ماده است!
• شعور انعکاس وجود است!
• موضع فکری خنثی و بی طرف وجود ندارد.
• با باور به این حقیقت امر نوشتیم:
پاسخ سوم
شاید تنها فرق صحنه شطرنج با صحنه زندگی همین باشد.
شاید تنها فرق صحنه شطرنج با صحنه زندگی همین باشد.
• و برای توضیح و اثبات صحت این نظر خود به شرح زیر استدلال کردیم:
پاسخ چهارم
نظرهای افراد جامعه و جهان، انعکاس مواضع طبقاتی اند!
نظرهای افراد جامعه و جهان، انعکاس مواضع طبقاتی اند!
• دوست مان بعدا مچ مان را خواهند گرفت که «به چه دلیل، همه نظرات افراد در جامعه و جهان انعکاس مواضع طبقاتی باید باشند؟»
• حق با ایشان است، فرمولبندی ما جامع و مانع نبوده است.
• چرا؟
• برای اینکه باید می گفتیم که نظرات فردی افراد راجع به برخی مسائل، مثلا مسائل مربوط به علوم منفرد (فیزیک، شیمی، پزشکی، بیولوژی و غیره) انعکاس مواضع طبقاتی آنها نیستند
• خطای ما این بود که منظور خود را از نظرات تصریح نکرده بودیم.
• چرا؟
• برای اینکه آن را جزو بدیهیات تلقی کرده بودیم که لازم به توضیح نیست.
پاسخ پنجم
دو نظر نمی توانند هر دو همزمان و در آن واحد، حقانیت تاریخی داشته باشند.
دو نظر نمی توانند هر دو همزمان و در آن واحد، حقانیت تاریخی داشته باشند.
• ما در این حکم خود، بر آن بودیم که دو نظر نمی توانند در آن واحد و همزمان حقانیت تاریخی داشته باشند.
• دوست مان به این دلیل، ما را به باور به سیاه و یا سفید متهم خواهند کرد.
• حقانیت تاریخی نظر یعنی چی؟
• برداشت ما این است که حقیقت همیشه به مثابه حقیقت عینی، به مثابه حقیقت تاریخی وجود دارد.
• بسته به سطح توسعه مادی و معنوی هر جامعه شناخت واقعیت عینی مشروط می شود.
• مثال افراطی:
• نظام برده داری به مثابه خشن ترین و خونین ترین فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی که بر ویرانه های نظام اشتراکی آغازین بنا می شود، در همان زمان فرماسیون مترقی تر از نظام در حال فروپاشی و بی دورنمای اشتراکی اغازین بوده است.
• و لذا دفاع از این نظام به معنی دفاع از حقیقت تاریخی و حقیقت عینی بود.
• در این دوره، اگر یکی از نظام اولیه دفاع کند و دیگری از برده داری، بنظر ما هر دو موضع فکری نمی توانند همزمان و در آن واحد درست و حقیقی باشند.
• اما دو هزار سال بعد، درست برعکس، موضع فکری مبتنی بر دفاع از سوسیالیسم، حقیقی و درست خواهد بود و موضع فکری مدافع برده داری (سرمایه داری امپریالیستی) باطل و نادرست.
• ما برای اینکه نظرمان به عنوان نظر واپسین و ختم مقال تلقی نشود و احیانا امر به خود و خواننده مشتبه نشود و برای نشان دادن نسبیت شناخت خود ، نوشتیم:
پاسخ ششم
شاید حق با شما ست.
شاید حق با شما ست.
• علیرغم این تصریح، دوست مان بعدا ما را به حق به جانب بودن متهم خواهند کرد.
حکم هفتم
اگر احیانا به دلایل تجربی (امپیریکی) و عقلی دال بر بطلان نظر و عمل ما برخورد کردید، ما را از دانستن شان بی نصیب نگذاردید.
به امید چالشی حاصلخیزتر
اگر احیانا به دلایل تجربی (امپیریکی) و عقلی دال بر بطلان نظر و عمل ما برخورد کردید، ما را از دانستن شان بی نصیب نگذاردید.
به امید چالشی حاصلخیزتر
• حتی فراتر از آن، از دوست مان انتظار داشتیم که چالش فکری را خاتمه یافته تلقی نکنند و اگر به دلایل تجربی و عقلی دست یافتند، ما را از دانستن آنها بی نصیب نگذارند.
• ظاهرا دوست مان به هیچ کدام از این نکات دقت نکرده اند و چالش بر سر اندیشه را به دعوا و مرافعه شخصی تقلیل داده اند.
با سپاس مجدد از زحمات دوست مان.
ببرکت همین زحمت ایشان، ما مجبور به تأمل و تفکر بیشتر شدیم و اکنون برخی مسائل را بمراتب روشن تر از قبل می بینیم.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر