تیتر داغ
سرچشمه:
اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com
سرچشمه:
اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com
گاف سنگزاد
• برای زنی که روی لب های پرتقالی اش
• کرکره اش را روز
• هر روز می کشد بالا
• که داخل شود شبی چنین مهلک،
• دیگر چه فرق می کند
• فرو شده باشد
• در چاله ای
• چشم انتظار سنگ
• یا ایستاده بر چارپایه ای
• گوش به زنگ شمارش معکوس
• حالا چه عکسی نیم لخت انداخته باشد
• بر دیوار پچپچه ها
• چه بر تیترهای داغ
• قهرمانی رفته باشد بالا
• فرقی نمی کند!
• حالا که چشم ها این همه هیز
• این همه ریز شده اند
• در چاک پستان و
• کرور کرور کوتوله
• سرک می کشد به چرک نویس پاکت سیگارم
• و آفتاب شان
• دل خوش است به پاچه ی شلوارم
• که خیس مانده بر طناب
• دیگر چه فرق می کند
• رژی بنفش بمالم به لب های صبح
• یا که غیبت کنم
• پشت همین کاغذ
• که ای کاش یکی بیاید
• از زیر دستم بَرش دارد
1
میم نون
میم نون
• فرم این شعر، نیرومندتر از محتوا و مضمون آن است که به بی تفاوتی و بی خیالی کافکائی ـ کاموئی سرشته است.
• فرم شعر البته علیرغم زیبایی، بی ایراد نیست:
• این شعر کوتاه تا دلت بخواهد اغلاط املائی دارد، ولی شاید این هم یکی دیگر از نشانه های بی اعتنائی به هنجارها و قواعد و قوانین است.
• امروز همه بوی کافکا و سارتر و کامو و شاملو می دهند
2
مریم امیدی
عجبا!
• شعر بسیار جالبی بود.مریم امیدی
عجبا!
• معمولا اینجا کامنت نمی گذارم و تنها از خواندن شعرها لذت می برم.
• اما چون در ذیل این شعر یکی با نام مستعار طی کامنتی بز بالای بام برده بود و ایراد بنی اسرائیلی گرفته بود، از چیزی که بالاخره من نفهمیدم چه بود، خواستم سوال کنم:
• ایراد فرم این شعر چیست؟
• یعنی چه که «این شعر اغلاط!!! املایی دارد؟»
• حتما منظورشان اشکال ویرایشی بوده که تازه من واقعا نمی دانم، فرق کرکره اش با کرکرهاش چیست؟
• آیا نگاه کافکایی داشتن حالا مستلزم توبیخ شده؟
• آخر این چه کامنتی ست که در نقد شعری می گذارند و سرتاپا خودش اشکال است؟
• مثلا ایشان هنوز نمی داند که بین سارتر و کافکا یک کهکشان فاصله است یا بین نگاه تیز و روشنفکری کامو و شاملو نیز!
• عجبا
3
میم نون
• با سلام بر خانم مریم امیدیمیم نون
• میم نون گفته بود:
• «فرم این شعر نیرومندتر از محتوا و مضمون آن است که به بی تفاوتی و بی خیالی کافکائی ـ کاموئی سرشته است.»
• شما می پرسید:
• «خواستم سؤال کنم ایراد فرم این شعر چیست؟»
• ظاهرا منظور او را نفهمیده اید:
• منظور او این است که فرم شعر زیباتر و غنی تر از محتوای آن است.
• ایرادی که به فرم گرفته همان اغلاط املائی و یا به قول شما «اشکالات ویرایشی» بوده که چند نمونه برای اطلاع شما:
• پرتقالیش را معموملا پرتقالی اش می نویسند.
• کرکرهاش را کرکره اش می نویسند.
• چالهای را چاله ای
• چارپایهای را چارپایه ای
• پچپچهها را پچپچه ها
• پاچهی را پاچه ی
• خاطرنشان شدن این ایرادات که خواندن شعر را تقریبا غیرممکن می سازند، تنها بزی بود که میم نون به بالای بام برده بود و نوشته بود:
• «معمولا کرکره اش را جدا از هم می نویسند تا کرکرهاش خوانده نشود»، وگرنه بعضی ها به یاد «کرکر» خنده کسی می افتند!
• میم نون گفته بود که ایراد محتوائی و یا بینشی این شعر بی اعتنائی کافکائی ـ کاموئی به هنجارها و قواعد است!
• شما از این حکم نتیجه می گیرید که کافکا مساوی است با کامو.
• چنین استنتاجی منطقا مجاز نیست:
• چون شاعری می تواند از هر خرمنی خوشه ای بردارد.
• علاوه بر این، وقتی کسی ـ برعکس شما ـ حتی جسارت نوشتن اسم خود را نداشته، چگونه می توان به او تهمت زد که به توبیخ شاعره مربوطه پرداخته است.
• توبیخ کار کسی است که هراسی از نوشتن اسم کامل خود ندارد.
• میم نون بدبخت از خودش هم هراس دارد، چه برسد به دیگران.
4
سیامک جعفری
سیامک جعفری
• شاعر ظاهرا معنی واژه فرانسوی «رژ» را نمی داند، وگرنه از «رژ بنفش» دم نمی زد.
• رژ به زبان فرانسوی یعنی قرمز!
• (نقل به مضمون)
5
مریم امیدی
به سردبیر
• سردبیر محترم سایت اخبار روز!مریم امیدی
به سردبیر
• سیامک جعفری کیست که لحنی شبیه ماموران شکنجه در زندان اوین را داراست؟
• از شما تعجب می کنم که اجازه می دهید چنین آسان یک نام مستعار به خالی کردن عقده های شخصی خود پرداخته، صفحه شعر را بدل کند به صحنه فحاشی!؟
• از خانم واصفی هم تعجب می کنم که چرا با چنین سایتی همکاری می کند که حداقل حقوق شهروندی را رعایت نمی کند.
• در بریتانیا ـ یعنی کشوری که من درآن زندگی می کنم ـ اگر نشریه ای چنین خبطی بکند براحتی دادگاهی می شود.
6
یوسف صدیق (گیلراد)
پچپچهها
یوسف صدیق (گیلراد)
پچپچهها
• رنج، بیزاری و عصبیت، بخشی از تجربه ی روزمره ی زن ایرانی است.
• ترجمان حسی "تیتر داغ " در شکل، زبان و معنا ، خواننده را همسایه ی سراینده می کند، در تجربه ای که گویی بخشی از سرنوشت وی بوده است.
• امیدوارم بازهم شعرهایی از صبا واصفی در صفحه ی ادبیات بخوانم.
• درود بر شاعر
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر