فیلسوف آنتیک (یونان کلاسیک باستان)
متنفذترین نماینده استوئیسم واپسین
به عنوان برده خود را به روم رساند، با تعالیم استوئیسم آشنا شد و بعد به تدریس پرداخت.
پس از رانده شدن از روم در یونان به تأسیس مکتب فلسفی خود پرداخت.
مؤلف کتاب نبوده است.
افکار او در آثار شاگردانش به رشته تحریر در آمده است.
شعار اپیکتت:
«ریاضت بکش و عزلت گزین!»
پروفسور ماتیاس کلاین
برگردان شین میم شین
2
اتیک استوئیسم واپسین
متنفذترین نماینده استوئیسم واپسین
به عنوان برده خود را به روم رساند، با تعالیم استوئیسم آشنا شد و بعد به تدریس پرداخت.
پس از رانده شدن از روم در یونان به تأسیس مکتب فلسفی خود پرداخت.
مؤلف کتاب نبوده است.
افکار او در آثار شاگردانش به رشته تحریر در آمده است.
شعار اپیکتت:
«ریاضت بکش و عزلت گزین!»
پروفسور ماتیاس کلاین
برگردان شین میم شین
2
اتیک استوئیسم واپسین
• شاگردان زنون نه تنها از مطالبات اوتوپیکی او روی برگرداندند، بلکه علاوه بر آن رفته رفته از حیات سیاسی جامعه عقب نشینی کردند.
1
• اتیک استوئیسم واپسین، اتیکی جهانگریز است و «طبیعت»، «عقل جهانی» و یا «خویشتن» خویش را بطور یکجانبه اصل قرار می دهد.
2
• دلیل استوئیسم واپسین برای جهانگریزی عبارت از این است که انسان بمثابه فرد در مقابل نیروهای اجتماعی حاکم، ذلیل و زمینگیر و هیچکاره است و قدرت تغییر حیات دولتی و اجتماعی را بر طبق آرزوها، امیدها و ایدئال های خود ندارد:
3
• همانطور که اپیکتت در تز پایان تحصیل خود و در جزوه هایش می نویسد، انسان چیزهای جهان خارج، جسم و خانواده و دولت و غیره را تحت سیطره خود ندارد و لذا برایش چاره ای جز پناه بردن به خویش، یعنی به روح خویش، بمثابه تنها واقعیت موجود ندارد.
4
• گریز از جهان خارج، همراه با انفعال و فقدان احساس و علاقه بدان، همزمان گریز از کلیه احساس ها و علایق درونی را الزامی می سازد، احساس ها وعلایقی که بوسیله آنها جهان خارج در انسان مؤثر واقع می شود.
5
• بنظر اپیکتت، انسان در انزوا و گوشه خلوت، با آزاد سازی خود از این علایق و احساس ها، بویژه احساس ترس از مرگ، بمثابه احساس بنیادی ، به کسب آزادی «حقیقی» نایل می آید، آزادی ئی که انسان در آن به «بی اعتنائی مطلق به هر چه و هر که که هست» ، به آرامش بی چون و چرای روحی دست می یابد.
6
• «بی باکی» و «فقدان علاقه و احساس» آماج اتیکی استوئیسم واپسین است.
7
• بوسیله آن است که می توان از گزند حوادث برونی در امان ماند.
8
• با دقت بیشتر می توان دریافت که استوئیسم واپسین با این جور «تئوری ها»، گشتاورهای فاتالیسم و اسکپتیسیسم را وارد اتیک خود می سازد.
• مراجعه کنید به فاتالیسم (سرنوشتگرائی) و اسکپتیسیسم (شکاکیت، تردیدگرائی)
9
• دعوت مردم به سازش با سرنوشت و تقدیر گریزناپذیر و جستجوی سعادت ـ بمثابه فضیلت اخلاقی ـ در تسلیم سرنوشت گشتن و تحمل صبورانه درد و رنج زندگی و به قول اپیکتت، «درد بکش و دوری گزین!» ، تعدادی چند از موضوعات مهم اتیک استوئیسم واپسین (سنکا، اپیکتت و غیره) را تشکیل می دهند.
10
• بدین طریق است که استوئیسم و افلاطونیسم به منابع تئوریکی مسیحیت بدل می شوند.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر