نقد ماشاء اله رزمى
به قلم هوادار فرقه دموكرات آذربايجان
سرچشمه: روشنگری
http://www.roshangari.net
1
پارسا نیکخو
به قلم هوادار فرقه دموكرات آذربايجان
سرچشمه: روشنگری
http://www.roshangari.net
1
پارسا نیکخو
• رفیق عزیز!
• پیش از این بسیاری از ناسیونالیست ها و لیبرال ها گرایشات و امیال ناسیونالیستی و لیبرالیستی خود را با روایت هایی از سوسیالیسم بورژوایی بزک می کردند.
• اما اکنون پس از فروپاشی و بی اعتباری سوسیالیسم اردوگاهی شرق و سوسیال دموکراسی غرب، امیال و منافع ناسیونال - رفرمیستی خود را آشکار و عریان به زبان می رانند.
2
میم جیم
میم جیم
• با سلام
• خدمت دوست عزیز برسانم که آنها از اول نیز سوسیالیست نبوده اند.
• افراد مذکور از درک تضاد کار و سرمایه عاجزند و شناخت کافی از مکانیسم های سرمایه داری جهانی و نئولیبرالیسم ندارند و مثل چپ های بریده و مجاهدین، نوکر سرمایه داری شده اند، تا شاید سهم ناچیزی از حکومت را در آینده به ایشان تقدیم کنند.
• اگر چشم بصیرت داشته باشید می بینید که پشت سر ایدئولوژی پان ترکیسم، منافع اقتصادی سرمایه داری ترکیه، آذربایجان و دیگر کشورهای سرمایه داری ( خصوصاً آمریکا و انگلیس) و شرکت های نفتی قرار دارد.
• هدف آنان از به راه انداختن کانال تلویزیونی مسخره ی «گونز» ، سوء استفاده از احساسات ملی مردم مناطق ترک نشین ایران و در نهایت چپاول آنهاست.
• نمونه اش جمهوری آذربایجان است.
• حاکمیت نئولیبرالیسم در این چند سال، جز بدبختی و فاصله طبقاتی و حذف خدمات اجتماعی، چیز دیگری برای مردم آن کشور هدیه نکرده است.
• اگر باور نمی کنید سری به بیمارستان های تبریز بزنید حدود بیست درصد مشتریان از جمهوری آذربایجان هستند.
• برای یک عمل جراحی ساده و عکس برداری پزشکی یا سونوگرافی در کشورشان باید هزینه ای معادل درآمد یک سال را بپردازند که برای شان امکان پذیر نیست.
• درنتیجه، ماهیت این افراد امروزه دیگر برای همگان روشن شده و اگر روزگاری عنوان "رزمندگان سوسیالیست" را یدک می کشیدند، به خاطر جمهوری شوروی سوسیالیستی! آذربایجان بود، نه بخاطر سوسیالیسم و مردم آذربایجان.
• فروپاشی شوروی ماهیت واقعی و کثیف این افراد را نمایان کرد و نشان داد که چطور این افراد دشمن سوسیالیسم و مارکسیسم و نوکر امپریالیسم بوده اند.
3
الف میم شیری
eb1384@yahoo.com
الف میم شیری
eb1384@yahoo.com
• در هماندیشی با نظرات نوشته شده بر مقاله «نقد ماشاءالله رزمی» و همچنین خود مقاله، می توان بطور فشرده گفت که آن دسته از «طرفداران» عدالت اجتماعی گرویده به سوی امپریالیسم، بطور کلی انسان های ماهیتا وابسته به طبقه میانی جامعه و خرده بورژازی بوده اند که به سبب فقر سواد سیاسی، نه درکی از عدالت اجتماعی داشته اند و نه شناختی از سوسیالیسم رئال.
• اینان اساسا ایدئالیست هائی بوده اند که بنا بر ماهیت طبقاتی خویش، روحیات و روانشناسی اجتماعی خود، همیشه متمایل به قدرت بوده اند.
• در دوره حیات اتحاد شوروی که در شرایط تقریبا برابرتناسب قوا در مقیاس جهانی، گسترش مبارزات عدالت جویانه و آزادی خواهانه در سراسر جهان، آنها را بسوی شرق متمایل ساخته بود، پس از تخریب سوسیالیسم و تغییر بنیادی تناسب قوا بسود امپریالیسم و استعمار، طبیعتا بدین سو گرویده اند.
• در شرایط امروزی که ماهیت ضد انسانی نظام سرمایه داری و غرب امپریالیستی- استعمارگرهر روز بیش از پیش آشکار می شود، کسانی مثل ماشاءالله رزمی که آمریکا و ناتو، امپریالیسم و استعمار را بر حاکمان عراق، افغانستان، لیبی و دیگر کشورهای بدل به ویرانه گشته، ترجیح می دهند.
• چنین کسانی کشتار میلیونی خلق ها در زیر بمباران های «بشردوستانه» غرب را تأیید می کنند.
• و نهایتا دو راه بیشتر پیش پا ندارند:
• یا برای بازیافت سلامت خود باید داوطلبانه به تیمارستان مراجعه نمایند که بعید بنظر می رسد .
• یا بایستی به ادارات کارگزینی سازمان های جاسوسی امپریالیسم مراجعه نموده و پس از استخدام رسمی، حقوق و مزایای ماهیانه خود را دریافت کنند.
4
نسرین
نسرین
• با سلام
• من اصل مطلب را نخوانده ام و نشنیده ام.
• فقط روی احکامی که در این مقاله از قول ماشاء الله رزمی نقل شده، می خواهم تأمل کنم:
حکم اول ماشاء الله
تمام حكومت هاى فاشيستى جهان با دخالت خارجى سرنگون شده اند!
تمام حكومت هاى فاشيستى جهان با دخالت خارجى سرنگون شده اند!
فرانسیس بیکن (1561 ـ 1626)
فیلسوف و دولتمرد انگلیسی
مؤسس امپیریسم
فیلسوف و دولتمرد انگلیسی
مؤسس امپیریسم
1
• اولا هرکس این یاوه را بر زبان می راند، باید بلحاظ معرفتی و نظری از فرانسیس بیکن (امپیریسم) هم عقب تر باشد:
• اگر دول فاشیستی معاصر از قبیل آپارتهاید افریقای جنوبی، خونتاهای شیلی، یونان، پرتقال، اسپانیا را در نظر بگیریم، بطور تجربی و امپیریستی، نادرستی این ادعای آقای رزمی آشکار می گردد:
• زیرا هیچکدام از اینها با «دخالت خارجی سرنگون نشده اند!»
• اگر کسی از سرچشمه مارکسیسم ـ لنینیسم لبی تر کرده باشد و کمترین خبر از دیالک تیک داخلی ـ خارجی داشته باشد، حتما باید بداند که در این دیالک تیک نقش تعیین کننده از آن داخلی است و نه خارجی.
2
• ثانیا سقوط و صعود رژیم ها در دیالک تیک عوامل داخلی و خارجی صورت می گیرد.
• یعنی هر دو عامل داخلی و خارجی در چند و چون هر چیز دخیل اند و در ضمن، نقش تعیین کننده از آن داخلی است.
3
• ثالثا عوامل داخلی و خارجی ضد رژیم های سیاسی معین از قبیل صدام و قذافی و خامنه ای می توانند حتی ارتجاعی تر و به قول ماشاء الله رزمی، فاشیستی تر از آنها باشند.
• دشمن دشمن من حتما نباید دوست من باشد.
• مثال روشنش خود روحانیت است که مخالف رژیم شاه بود، ولی دشمن مردم و خصم سوگند خورده پیشرفت اجتماعی بوده و هست و عقب مانده تر و ارتجاعی تر از رژیم شاه هم بوده و هست.
• مواضع مختلف انسان ها و دولت ها (چه داخلی و چه خارجی، چه ملی و چه بین المللی) را باید بنا بر ماهیت طبقاتی آنها ارزیابی کرد.
• اما مطلق کردن نقش عامل خارجی فقط ایراد بینشی ماشاء الله رزمی نیست.
• این بینش متافیزیکی در خود فرقه دموکرات و در بخش اعظم حزب توده ریشه های عمیق داشته و دارد.
• انحراف بینشی همواره بهترین وسیله برای موضعگیری های ارتجاعی و غلط بوده است.
• فرد و یا دار و دسته مورد نظر حتما نباید روانپریش، خودفروش، خائن و فلان فلان شده باشد.
• تئوری جامعه و جهان را فقط توضیح نمی دهد، بلکه تغییر هم می دهد، چه به معنی مثبت آن و چه به معنی منفی آن.
حکم دوم ماشاء الله
فاشيزم براساس يك دين يا ايدئولوژى وبا تكيه بربخشى ازمردم به حكومت خود ادامه مي دهد.
فاشيزم براساس يك دين يا ايدئولوژى وبا تكيه بربخشى ازمردم به حكومت خود ادامه مي دهد.
گئورگی دیمیتروف میخائیلوف (1882 ـ 1949)
سیاستمدار بلغاری
پدر «تز دیمیتروف»
دبیر کل کمینترن (1935 ـ 1943)
رئیس جمهور بلغارستان (1946)
سیاستمدار بلغاری
پدر «تز دیمیتروف»
دبیر کل کمینترن (1935 ـ 1943)
رئیس جمهور بلغارستان (1946)
• فاشیسم یک مقوله فلسفی است و تعریف دارد.
• فاشیسم ـ استثنائا ـ تعریف کلاسیک دارد که حتی در آثار ناظم حکمت که باید برای ماشاء الله رزمی آشنا باشد، منعکس شده است:
• مراجعه کنید به منظومه بلند ناظم حکمت تحت عنوان «تارانتابابو»، ترجمه ثمین باغچه بان.
• فاشیسم به قول دیمیتروف به دیکتاتوری تروریستی ارتجاعی ترین، شووینیستی ترین و امپریالیستی ترین عناصر سرمایه مالی اطلاق می شود.
• فاشیسم این عناصر را برای تحکیم و گسترش سیطره خود در کلیه عرصه های حیات اجتماعی، برای زیر یوغ کشیدن کامل اقتصاد ملی و برای تدارک جنگ به خدمت می گیرد.
• فاشیسم ذوب قدرت الیگارشی مالی و قدرت دولتی را در یکدیگر تسریع می کند و مجموعه دستگاه دولتی را وابسته و مطیع سیطره ارتجاعی ترین و تجاوزگرترین گروه های سرمایه مالی می سازد.
• فاشیسم کلیه آزادی های بورژوائی ـ دمکراتیک را نابود می سازد و به ترور بی بند و بار کلیه نیروهای دمکراتیک و پیشرفت طلب خلق می پردازد.
• آماج اصلی هجوم فاشیسم را طبقه کارگر تشکیل می دهد.
• آقای ماشاء الله رزمی ـ بسان ایدئولوگ های امپریالیسم ـ تعریف علمی فاشیسم را مورد صرفنظر قرار می دهند و جنبه ایدئولوژیکی دست و پاشکسته ای را عمده می کنند تا نتیجه مطلوب خود را بگیرند.
• بدین طریق « فاشيسم براساس يك دين يا ايدئولوژى و با تكيه بربخشى ازمردم به حكومت خود ادامه مي دهد.»
• با زبان بی زبانی مقوله «ایدئولوژی» که مثل همه چیز در جامعه طبقاتی محتوای طبقاتی دارد، طبقه زدائی می شود:
• ایدئولوژی بطور کلی به چیزی معیوب تنزل می یابد تا ام الفساد تلقی شود، ریشه همه مفاسد و معایب تلقی شود.
• فاشیسم اما نه بر اساس دین و یا ایدئولوژی بلکه بر اساس تضادهای شعله ور طبقاتی در هر جامعه پدید می آید و شعور درخور خود را نیز تولید و چه بسا بازتولید می کند.
• نقش تعیین کننده در دیالک تیک وجود اجتماعی ـ شعور اجتماعی، نه از آن شعور، نه از آن ایدئولوژی و دین، بلکه از آن وجود اجتماعی است.
• تشکیل و قدرت یابی رژیم های فاشیستی نه به سبب اختلاف نظر دینی میان صاحبان ادیان مختلف، نه به سبب اختلافات ایدئولوژیکی، بلکه به دلیل تضادهای طبقاتی میان طبقات و اقشار اجتماعی صورت می گیرد.
• این شیوه زیست متضاد در کوخ و کاخ است که موجب پیدایش شیوه تفکر (ایدئولوژی، دین، هنر و غیره) متضاد میان کوخ نشینان و کاخ نشینان می شود.
• نه بر عکس:
• انسان ها به دلیل شیوه تفکر کوخ نشینانه، کوخ نشین نمی شوند، بلکه برعکس، چون کوخ نشین اند، شیوه تفکر متناسب با آن در ضمیرشان شکل می گیرد و توسعه می یابد.
• در مورد کاخ نشینان نیز به همین سان.
• قاعده این است، گیرم که استثنائی هم وجود داشته باشد:
• یعنی کوخ نشینی باشد که ایدئولوژی کاخ نشینان را از آن خود کرده باشد و مثل ماشاء الله ها به تبلیغ تلویزیونی آنها خطر کرده باشد.
پایان
ویرایش متن از دایرة المعارف روشنگری است.
ویرایش متن از دایرة المعارف روشنگری است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر