• آقای کاف دستور العمل قضائی چین باستان را از نقطه نظرهائی به عنوان سرمشقی قابل ستایش تلقی می کرد.
• بنا بر آن دستور العمل قضائی، قضات لازم برای محاکمات بزرگ، می بایستی از استان های دور افتاده آورده شوند.
• تا رشوه دادن به آنها دشوار باشد و رشوه ستانی آنها نیز به همین سان:
• زیرا قضات محلی که مردم منطقه را به خوبی می شناختند و ماهیتا بدخواه قضات بیگانه بودند، رشوه ستانی آنها را تحت نظر می گرفتند.
• قضات نو، علاوه بر این، رسم و رسوم و عادات مردم منطقه جدید را به تجربه شخصی خویش نمی شناختند.
• بیداد ـ چه بسا ـ به سبب تکثر و تکرار خصلت داد به خود می گیرد!
• ماجرا می بایستی به قضات نو از نو گزارش داده شود تا آنها موارد تخلف را کشف کنند.
• علاوه بر اینها همه، قضات نو اولا مجبور نبودند که به خاطر دلبستگی به فضیلت عینیت، بسیاری از فضایل دیگر از قبیل قدردانی، عشق و علاقه به پدر و مادر، خودداری از بدخواهی نسبت به خویشاوندان را زیر پا نهند.
• ثانیا می توانستند از دشمن تراشی برای خود در منطقه باکی نداشته باشند.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر