• کسی نزد آقای کاف به تعریف و تمجید از کارمند با سابقه ای پرداخت و آخرسر گفت که او کارمندی صرفنظرناپذیر و بی نظیر است!
• «به چه دلیل صرفنظرناپذیر است؟»
• آقای کاف با عصبانیت پرسید.
• «برای اینکه اداره بدون او لنگ می ماند»، مداح کارمند با سابقه گفت.
• «اگر اداره بدون او لنگ می ماند، چطور می تواند او کارمند خوبی باشد؟»
• آقای کاف گفت.
• «او کارمند با سابقه ای است و به اندازه کافی وقت داشته که کاری کند که اداره بدون او لنگ نماند و او صرفنظر ناپذیر نباشد.
• پس اینهمه سال چه کرده است؟»
• مداح کارمند با سابقه چیزی برای گفتن نیافت.
• آقای کاف گفت:
• «من می دانم که او اینهمه سال چه کرده است:
• زورگوئی و اخاذی کرده است!»
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر