• ما اگر صد گروه، یا، سی رنگ
• باز یک دسته ایم و هم آهنگ
• با یکی آخرین توان زده ایم
• یکصدا نعره بر سر نیرنگ
• خندقی کنده ایم در سی سال
• در زمین و زمانه ای شب رنگ
• خندقی، پل نه بَند و پر ناشو
• به خَم ِخائن و چَم ِ الدنگ
• در یکی سوی، آن حرامی ها
• ما در این سوی ِ حرمت و فرهنگ
• ما همانیم: شصت و هفتی ها
• همچنان بر صلیب خویش آونگ!
• نور پرداز و روشنائی بخش
• چون شهابی به جان شب زده چنگ
• گر فرو دست، یا تهیدستیم
• ور تکیده و رخ پر از آژنگ،
• ما که سرمایه مان بجزجان نیست
• جان بی غلّ و غش، رها، بی رنگ،
• هر زمان شد بهای آزادی
• اصل جان، ما شدیم پیشاهنگ!
• یاد شد باز هم از آزادی
• دل شد اندر فراق او گلرنگ
• او نگاری اسیر قلعه دیو
• در میان سپاهی و سرهنگ
• ما در این شامگاه ِ سرد ِستان
• نغمه خوانان هجر ِ سوزآهنگ
• وای از این همرهان ِ این دوران
• این سواران ِ با هم اندرجنگ
• اسب های درشکه نَخوت
• خستگان ِ فسرده دل، پا لَنگ
• غمگساران ِ با صفا دانند
• تا کجا گشته ایم ما دلتنگ
• وقت آن شد که باز برخیزیم
• در یکی صف شویم و تنگاتنگ
• دست ها، باز و چشم ها، رهیاب
• گام ها همردیف ِ ضرباهنگ
• قلعه بردگی فرو کوبیم
• وابشوئیم دامن از این ننگ!
قلعه بردگی فرو کوبیم
وابشوئیم دامن از این ننگ!
پاورقی ها
• خم و چم: یعنی ترفند، ادا، اطوار، الاّ کلنگ، پشتک وارو، دلاّلی، تسلیم خائن و چرخش ِ الدنگ (در اصل از خمیدن و چمیدن)• آژنگ: چین و چروک
• گلرنگ: سرخ، خونین
پایان
ویرایش از دایرة المعارف روشنگری است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر