احسان طبری
نامه مردم شماره 194 (27 اسفند 1358)
http://www.tabari.blogsky.com
شین میم شین
تز بیست و پنجم
آری، حق با ماست ولی دشمنان رنگارنگ و بسیار و بسیار متنوع از هر سو ما را در حلقۀ محاصره خود، جنجال، اتهام، سفسطه، فشار، تهدید، حمله و هجوم قرار میدهند و گاه نیز تحت عنوان دفاع از «مارکسیسم- لنینیسم» (!!) به مجادله با ما میشتابند.
نامه مردم شماره 194 (27 اسفند 1358)
http://www.tabari.blogsky.com
شین میم شین
تز بیست و پنجم
آری، حق با ماست ولی دشمنان رنگارنگ و بسیار و بسیار متنوع از هر سو ما را در حلقۀ محاصره خود، جنجال، اتهام، سفسطه، فشار، تهدید، حمله و هجوم قرار میدهند و گاه نیز تحت عنوان دفاع از «مارکسیسم- لنینیسم» (!!) به مجادله با ما میشتابند.
• ما برای تحلیل این حکم طبری، نخست آن را به احکامی تجزیه می کنیم:
حکم اول
آری، حق با ماست.
آری، حق با ماست.
• حق یک مفهوم حقوقی است.
• اینکه حق با چه کسی است، قبل از همه باید اثبات شود.
• ادعای صرف، چیزی را ثابت نمی کند.
• شیوه های عمل دشمنان حزب نیز دلیلی بر صحت این ادعا نمی تواند باشد.
• چون دشمنان کذائی حزب نیز درست همین ادعا را می کنند.
• گذشته از این، منظور از حق چیست؟
• منظور طبری از مفهوم «حق»، احتمالا حقیقت است.
• اگر چنین است، چگونه می توان ادعا کرد که تمامت حقیقت با توده ای ها ست؟
• مگر حقیقت ریخته زیر دست و پا که کسی جمع کند و مدعی تصاحب بلامنازع آن باشد؟
• برای کشف حقیقت باید به کلنجار مفهومی تن سپرد.
• هیچ مارکسیست راستینی به صدور چنین حکمی خطر نمی کند.
• حقیقت چیزی جز انعکاس نسبتا درست واقعیت عینی اجتماعی نیست.
• چگونه می توان ادعا کرد که حقیقت در انحصار حزبی است؟
• کدام حقیقت؟
• اگر حقیقت انعکاس واقعیت عینی است و اگر واقعیت عینی در تغییر مدام است، حقیقت باید بی وقفه از نو کشف و فرمولبندی شود.
• حقیقت ثابتی وجود ندارد تا در انحصار حزب و دسته ای باشد.
• چنین ادعائی مطلقا مذهبی و غیر علمی است.
• ما قصد داوری شتابزده نداریم.
• باید در طی بررسی اندیشه های طبری به منظور حقیقی او پی ببریم.
حکم دوم
آری، حق با ماست ولی دشمنان رنگارنگ و بسیار و بسیار متنوع از هر سو ما را در حلقۀ محاصره خود، جنجال، اتهام، سفسطه، فشار، تهدید، حمله و هجوم قرار میدهند.
آری، حق با ماست ولی دشمنان رنگارنگ و بسیار و بسیار متنوع از هر سو ما را در حلقۀ محاصره خود، جنجال، اتهام، سفسطه، فشار، تهدید، حمله و هجوم قرار میدهند.
• در انحصار مطلق حزب و دسته ای بودن حقیقت، چه ربطی به کردوکار دشمنان کذائی دارد؟
• شاید منظور طبری این است که حقانیت تاریخی از آن حزب طبری است و دشمنان اراده تاریخ، این حقیقت امر را برسمیت نمی شناسند.
• به عبارت دیگر، حزب توده می خواهد اراده تاریخ را جامه عمل بپوشاند و به همین دلیل حقانیت تاریخی دارد.
• ولی داشتن حقانیت تاریخی چه ربطی به نحوه برخورد دشمنان کذائی دارد؟
• کسی که قصد عملی کردن حقانیت تاریخی را بر سر دارد، طبیعی است که از سوی دشمنان سیر تاریخ مورد حمله ایدئولوژیکی و سیاسی و نظامی قرار گیرد.
حکم سوم
گاه نیز تحت عنوان دفاع از «مارکسیسم- لنینیسم» (!!) به مجادله با ما میشتابند.
گاه نیز تحت عنوان دفاع از «مارکسیسم- لنینیسم» (!!) به مجادله با ما میشتابند.
• همه این چیزها در کارزار طبقاتی امری طبیعی است:
• حزب توده هم می تواند به مبارزه ایدئولوژیکی و سیاسی و غیره بر ضد دشمنان خویش بپردازد.
• در میدان مبارزه حلوا قسمت نمی کنند.
تز بیست و ششم
این شخص میتواند یک کارگر، یک دهقان، یک روشنفکر، یک پیشه ور، یک کارمند و غیره باشد.
این شخص میتواند یک کارگر، یک دهقان، یک روشنفکر، یک پیشه ور، یک کارمند و غیره باشد.
• طبری در این حکم، طرف بحث را بلحاظ طبقاتی ارزیابی می کند.
تز بیست و هفتم
فرق نمیکند، بحث میتواند در سطح بالای «آکادمیک» یا در سطح عادی زندگی روزمره بگذرد.
فرق نمیکند، بحث میتواند در سطح بالای «آکادمیک» یا در سطح عادی زندگی روزمره بگذرد.
• طبری فرم بحث را چنان عمده می کند که محتوا بکلی رنگ می بازد:
• بحث چه در سطح آکادمیک باشد و چه در سطح عادی موضوعی جز واقعیت عینی اجتماعی ندارد و نمی تواند داشته باشد.
• مگر اینکه منظور طبری بحث های آکادمیک فیزیکی، بیولوژیکی و غیره باشد.
• اما در آن صورت نه حزب توده وارد بحث می شود و نه توهین و افترا به کسی زده می شود.
• پس خواه آن و خواه این، اوبژکت بحث چیزی جز واقعیت عینی جامعه نمی تواند باشد و فرم آن تغییری در ماهیت قضیه نمی دهد.
تز بیست و هشتم
ولی در هر حال بحث باید تمیز، روشن، استدلالی و متین و ثمربخش باشد.
ولی در هر حال بحث باید تمیز، روشن، استدلالی و متین و ثمربخش باشد.
• اینها همه به فرم بحث مربوط می شوند.
• فرم بحث را محتوای بحث تعیین می کند و نمی توان پیشاپیش تعیین کرد.
• بحث می تواند بی ثمر خاتمه یابد، ولی در عین حال، مؤثر واقع شود.
• هر دو طرف از بحث می آموزند، اگر قصد آموختن داشته باشند.
تز بیست و نهم
شیوه های استدلال مختلف است.
ما بسیاری از رفقای کارگر یا د هقان را دیده ایم که با ذکر چند مثال مشخص، به شکل بُرّندهای مسألهای را بی جار و جنجال میشکافند.
شیوه های استدلال مختلف است.
ما بسیاری از رفقای کارگر یا د هقان را دیده ایم که با ذکر چند مثال مشخص، به شکل بُرّندهای مسألهای را بی جار و جنجال میشکافند.
• طبری ظاهرا مفاهیم را همانقدر سرسری بر زبان می راند که عوام الناس بر زبان می رانند.
• منظور از شیوه های استدلال چیست؟
• اگر منظور طبری متد بررسی مسائل مربوطه است، ما یا با متد دیالک تیکی سر و کار داریم و یا با متد متافیزیکی.
• ذکر چند مثال و تحلیل بی جار و جنجال با هر دو متد یادشده امکان پذیر است و دهقان و کارگر ـ چه بسا ـ با متد متافیزیکی کار می کنند تا با متد دشوار دیالک تیکی.
تز سی ام
بحث «هنر» است و مانند هر هنری به «شم» و «قریحه» نیازمند.
بحث «هنر» است و مانند هر هنری به «شم» و «قریحه» نیازمند.
• منظور از هنر چیست؟
• طبری بحث را با آواز خواندن و شعر سرودن عوضی می گیرد.
• و گرنه از شم و قریحه سخن نمی گفت.
• برای شرکت در بحث، قبل از همه باید شعور داشت و فهم و فراست.
تز سی و یکم
اینکه چه استراتژی در بحث دنبال شود که همین نتیجه را بدهد، چیزی نیست که آن را بتوان قاعدهبندی کرد
اینکه چه استراتژی در بحث دنبال شود که همین نتیجه را بدهد، چیزی نیست که آن را بتوان قاعدهبندی کرد
• از همین حکم طبری، طرز تفکر پراگماتیستی او نمایان می گردد.
• طبری دنبال سود حاصله از بحث است و نه دنبال حقیقت گمشده.
• از همین جا می توان به معنی مفهوم «حق» در حکم قبلی پی برد.
• طبری جست و جوی حقیقت را به مریدانش توصیه نمی کند.
• برای طبری حقیقت گمشده ای و یا قابل جست و جوئی وجود ندارد.
• حقیقت در انحصار حزب او ست و فقط باید ابلاغ شود:
• قولو لا اله الا الله، تفلحوا!
• طرف بحث باید دگم «لا اله الا الله» را بر زبان جاری کند و رستگار شود.
• هدف و اماج اصلی هر طلبه و آخوندی از بحث کذائی نیز همین باید باشد.
تز سی و دوم
قاعدهبندیها میتوانند بسیار دور و دراز هم باشد، ولی زندگی اشکال نوبهنویی به میان میآورد
قاعدهبندیها میتوانند بسیار دور و دراز هم باشد، ولی زندگی اشکال نوبهنویی به میان میآورد
• منظور طبری از استراتژی های بحث ظاهرا یافتن نقاط ضعف طرف بحث و مجاب کردن او ست.
• قاعده بندی های دور و دراز بوی توطئه می دهد، بوی تله گذاری و صید می دهد، تا جست و جوی حقیقتی.
• منظور طبری از اشکال نو به نوی زندگی به احتمال قوی تجارب تصادفی اند که از سوی مریدان او می توانند بطرزی پراگماتیستی و دور از هر نوع صداقت و بیطرفی علمی دستاویز قرار داده شوند و مورد سوء استفاده قرار گیرند:
• مثلا انفجار بمبی زیر پای بهشتی از سوی مجاهدین، می تواند دلیلی بر ضد امپریالیستی روحانیت به قدرت رسیده تلقی شود و بر این بنیان سیاست جاری حزب توجیه شود.
• آری زندگی اشکال نو به نو پدید می آورد.
• مارکسیست ها اما باید در ورای فرم ها و نمودها، محتواها و ماهیت ها را رد یابی کنند، از تصادف ها به ضرورت ها گذر کنند و نه بطور پراگماتیستی هر پدیده تصادفی و فرمال را که سودمند باشد، به خدمت گیرند و اگر زیانبار باشد، مورد صرفنظر قرار دهند.
تز سی و سوم
لذا توصیههای ما در مورد بحث در چهار نکته زیرین خلاصه میشود:
نکته اول
بحث فقط در مواردی باشد که از آن سودی برای کار حاصل است.
لذا توصیههای ما در مورد بحث در چهار نکته زیرین خلاصه میشود:
نکته اول
بحث فقط در مواردی باشد که از آن سودی برای کار حاصل است.
• این دیگر نور علی نور است.
• ویلیام جیمز ـ فیلسوف پراگماتیست بی پرنسیپ امپریالیسم هار امریکا ـ را خبر کنید:
• حقیقت هر آن چیزی است که سودمند است و باطل هر آن چیزی است که زیانبار باشد.
• بحث فقط زمانی باید صورت گیرد که سودمند باشد و لاغیر.
• منظور طبری از سود را در تزهای پیشین مورد بررسی قرار داده ایم.
• ولی این شیوه استدلال و بینش پراگماتیستی است و با مارکسیسم ـ لنینیسم بیگانه است.
• ما قصد صدور حکم شتابزده نداریم.
• شاید طبری به هنگام نوشتن این جزوه بیمار بوده است.
نکته دوم
بحث در باره مسایلی انجام گیرد که نظرها روشن است (چه میگوید و چه میگویم).
بحث در باره مسایلی انجام گیرد که نظرها روشن است (چه میگوید و چه میگویم).
• تصنعی تر از این نمی توان بحث را مطرح کرد.
• بدتر از این نمی توان دست و پای بحث را شکست.
• بدتر از این نمی توان بحث را مثله و مخدوش ساخت.
• دیگر کسی نباید در پی آموختن چیزی از بحث باشد.
• بحث آلت دست حقیری برای هدف حقیرتری است.
• همه چیز بحاث به کارهای پیش برنامه ریزی شده آدمک های ماشینی شباهت پیدا می کند:
• باید روشن باشد که آدمک ماشینی مقابل چه می گوید و جواب رد گفته او باید قبلا در ذهن آدمک ماشینی دوم برنامه ریزی شده باشد.
نکته سوم
بحث تنها با شیوۀ اصولی انجام گیرد و هرگز با شیوههای غیراصولی نباشد.
بحث تنها با شیوۀ اصولی انجام گیرد و هرگز با شیوههای غیراصولی نباشد.
• ما تقریبا به آخر جزوه طبری رسیده ایم و تا کنون از اصول و یا بحث اصولی چیزی نشنیده ایم.
• سخن از کدامین اصول است؟
• تنها اصلی که به انحای مختلف توصیه شده، کسب سود حقیری از بحث بوده است و لاغیر.
• سودمندی فی نفسه هر اصولیتی را زیر علامت سؤال قرار می دهد و به آتش می کشد.
نکته چهارم
بحث تنها در صورت اطلاع از مطلب و با بیانی قابل فهم انجام گیرد.
بحث تنها در صورت اطلاع از مطلب و با بیانی قابل فهم انجام گیرد.
• طرف شرکت کننده در بحث باید از مطلب مطلع باشد.
• طبری به مذهبیون می ماند که از دانش هراس دارد.
• ظاهرا حزب توده در بهترین حالت، جز حقنه کردن مشتی جملات مرده به اعضا برنامه ای نداشته است.
• مارکسیسم ـ لنینیسم اما فقط و فقط در کلیتش ارزشمند است و نه در فراگمنت هایش.
• دستگاه غول آسای دیالک تیک تنها در صورتی بکار می آید که تمامت مقولات و مفاهیم و قوانین مربوطه تمرین و یاد گرفته شوند و نه هفت و یا هشت جفت دیالک تیکی.
تز سی و چهارم
هرگاه مطلب بر شما روشن نیست، سخن نگویید و یا مطلب خود را پیچیده و فضلفروشانه به میان نیاورید.
بحث میدان جلوهفروشی نیست.
هرگاه مطلب بر شما روشن نیست، سخن نگویید و یا مطلب خود را پیچیده و فضلفروشانه به میان نیاورید.
بحث میدان جلوهفروشی نیست.
• ما هنوز حکمی در تمامت این جزوه نیافته ایم که بتوانیم مهر تأیید بر آن بکوبیم.
• رهنمود طبری را باش:
• اگر مطلب برای تان روشن نیست، به سکوت اکتفا کنید!
• طبری کمترین مسئولیتی احساس نمی کند که بگوید، اگر مطلب بر شما روشن نیست، سعی کنید از طرف مقابل بیاموزید و یا خود به دنبال آموزش آن باشید.
• از همین جا می توان فهمید که چه تصوری طبری و همگنان او از مریدان خود دارند:
• مشتی ماشین خودکار، اوتومات بی فهم و بی شعور.
• خنده دارتر این است که طبری اوتومات را نهی از فضلفروشی می کند.
• از کی تا حالا اوتومات ها فضل می فروشند؟
تز سی و پنجم
جهت اخلاقی بحث از جهت منطقی و سیاسی آن اهمیت کمتری ندارد.
جهت اخلاقی بحث از جهت منطقی و سیاسی آن اهمیت کمتری ندارد.
• کسی که سودمندی بحث را به معیار معیارها ارتقا می دهد، اکنون از جهت اخلاقی بحث دم می زند.
• بی خبر از اینکه برای پراگماتیست ها اخلاق سمت و سوی درخود ندارد:
• سودمندی است که فضیلت است و لاغیر.
تز سی و ششم
طرف شما و همه کسانی که احیاناً ناظر بحث هستند، باید برتری روحی و اخلاقی شما را در کنار برتری منطقی و سیاسی حس کنند.
طرف شما و همه کسانی که احیاناً ناظر بحث هستند، باید برتری روحی و اخلاقی شما را در کنار برتری منطقی و سیاسی حس کنند.
• برتری روحی و اخلاقی فقط در صورتی می تواند وجود داشته باشد که طرف نه اوتومات، بلکه موجودی شعورمند باشد.
• در غیر این صورت قبل از طرف بحث، خود از کوره در خواهد رفت.
تز سی و هفتم
طی بحثها روح خود را آبدیده کنید!
خطاها، شتابها، انحرافهای خود را ببینید!
در مجلس بعدی مباحثه، با بسیج عقلی و اخلاقی بهتر وارد شوید!
یک بحاث ورزیده نقش حساسی دارد و میتواند جبهه های دروغ و سفسطه را بشکند و حزب خود را پیش ببرد.
طی بحثها روح خود را آبدیده کنید!
خطاها، شتابها، انحرافهای خود را ببینید!
در مجلس بعدی مباحثه، با بسیج عقلی و اخلاقی بهتر وارد شوید!
یک بحاث ورزیده نقش حساسی دارد و میتواند جبهه های دروغ و سفسطه را بشکند و حزب خود را پیش ببرد.
• منظور از آبدیده کردن روح چیست؟
• منظور طبری تحکیم اعصاب بحاث کذائی است؟
• چگونه می توان روح گرسنه و تشنه را بدون توشه دانش و فلسفه آبدیده کرد؟
• منظور از دیدن خطاها و انحراف ها چیست؟
• خطاها و انحرافات فرمال و یا خطاها و انحرافات متدیکی و تئوریکی؟
• منظور از بسیج عقلی و اخلاقی دیگر چیست؟
• مطالعه مجدد پرسش وپاسخ ها و یا آموزش دقیق متد و تئوری مارکسیستی ـ لنینیستی؟
• آیا شکستن جبهه دروغ و سفسطه بطور اوتوماتیک به پیشرفت حزب منجر می شود و یا به ورشکست آن؟
حزب که به خودی خود دژ تسخیرناپذیر حقیقت مطلق نیست.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر