ایمانسیپاسیون زنان در سوسیالیسم
(سپتامبر1997)
برگردان میم حجری
1
ایمانسیپاسون
(سپتامبر1997)
برگردان میم حجری
1
ایمانسیپاسون
• ایمانسپاسیون یعنی رهائی، رهائی از وابستگی و نیل به خودمختاری و استقلال
• ایمانسپاسیون زنان و یا کارگران در عرصه سیاسی و اجتماعی از طریق کسب دانش، وقوف به ماهیت وابستگی و تلاش و پیکار.
• ایمانسپاسیون یعنی رهائی از وضعیتی که موجد وابستگی، بی زبانی (الکنیت، صغارت، نوکریت) است و یا حافظ وضعیت مبتنی بر وابستگی و بی زبانی است.
• آماج ایمانسپاسیون عبارت است از محو امتیازات، ایجاد برابرحقوقی در برخورداری از امکانات شرکت در اقتصاد، سیاست و جامعه.
2
سوسیالیسم
سوسیالیسم
• سوسیالیسم به معنی تحت اللفظی، یعنی رفاقت و دوستی
• سوسیالیسم ایده غلبه بر کاپیتالیسم را و جایگزینی کاپیتالیسم با مدل ضد آن را، یعنی جامعه ای را که عمدتا عاری از حاکمیت است و مبتنی بر برابری انسان ها ست، در بطن خود دارد.
• مقایسه ایمانسپاسیون و سوسیالیسم این اندیشه را به خاطر آدمی خطور می دهد که ایمانسپاسیون زنان تنها و تنها در سوسیالیسم امکان پذیر است.
• هدف این جزوه بررسی شتابزده ایده های ایمانسپاسیون زنان در تئوری های سوسیالیستی و مطالعه چند و چون تحقق ایمانسپاسیون زنان در آلمان دموکراتیک است که خود را کشوری سوسیالیستی تلقی می کرد.
3
نقش زنان در تئوری سوسیالیسم
تعریف مارکسیسم
نقش زنان در تئوری سوسیالیسم
تعریف مارکسیسم
• مارکسیسم کلاسیک تحت تأثیر عوامل زیرین زیر بوده است:
1
• تحت تأثیر ایده های روشنگری اروپا ـ بویژه باور به خرد و باور به پیشرفت ـ بوده است.
2
• مارکسیسم کلاسیک تحت تأثیر ایده های دموکراتیکی رادیکال انقلاب فرانسه (1789) بوده است.
3
هنری سن سیمون (1760 ـ 1825 )
مؤسس مکتب فکری اقتصادی ـ اجتماعی علمی موسوم به سن سیمونیسم
پدر جامعه شناسی علمی و سوسیالیسم اوتوپیکی
از مبارزان جنگ استقلال آمریکا (1706 ـ 1783) بر ضد انگلیس
از طرفداران انقلاب کبیر فرانسه 1789
در سال 1794 کم مانده بود که به گیوتین سپرده شود
پدر جامعه شناسی علمی و سوسیالیسم اوتوپیکی
از مبارزان جنگ استقلال آمریکا (1706 ـ 1783) بر ضد انگلیس
از طرفداران انقلاب کبیر فرانسه 1789
در سال 1794 کم مانده بود که به گیوتین سپرده شود
• مارکسیسم کلاسیک تحت تأثیر «سوسیالیست های آغازین» فرانسه و انگلیس به نام های سن سیمون و روبرت آون بوده است.
4
• مارکسیسم کلاسیک تحت تأثیر فلسفه ایدئالیستی آلمان (هگل) بوده است.
• اندیشه اصلی تئوری مارکسیسم عبارت از این است که تضاد اصلی طبقاتی در کاپیتالیسم، یعنی تضاد میان بورژوازی و پرولتاریا با توسعه اجتماعی ـ اقتصادی روز افزون عمیقتر می شود، آن سان که ضرورت انقلاب، یعنی جایگزینی کاپیتالیسم بوسیله فرماسیون اجتماعی اشتراکی (سوسیالیسم، کمونیسم بمثابه آماج نهائی) پدید می آید.
4
ایمانسیپاسیون زنان در نظر مارکس و انگلس
ایمانسیپاسیون زنان در نظر مارکس و انگلس
• در تئوری بورژوائی ایمانسپاسیون زنان، بنیان های اقتصادی جامعه زیر علامت سؤال قرار نمی گیرند، بلکه فقط مناسبات حاکمیتی جامعه بطور انتزاعی مطرح می وشند.
• بر طبق تئوری بورژوائی ایمانسپاسیون زنان باید از طریق تربیت جنسیت ها و برابری حقوقی، قضائی و سیاسی، نابرابری زن و مرد از میان برداشته شود. (مرفلد، 1972، ص 37)
• نتیجه حاصل از آن فقط تشابه ظاهری ستمکش و ستمگر خواهد بود.
• تئوری مارکس و انگلس ستم بر زنان را تضاد فرعی تلقی می کند.
• تضاد اصلی در تئوری مارکس و انگلس عبارت است از رابطه کار مزدوری و سرمایه (مناسبات تولیدی و مناسبات حاکمیتی) در کاپیتالیسم (رابطه اصلی جامعه کاپیتالیستی)
• تضاد فرعی ستم بر زنان در ازدواج، خانواده و جامعه فقط می تواند از طریق حل تضاد اصلی حل شود.
• یعنی از طریق غلبه بر مناسبات کاپیتالیستی (فوکس هاینریتس 1995)
• مارکس و انگلس در «رساله های اقتصادی ـ فلسفی» خود ایمانسپاسیون زنان را جزئی از ایمانسپاسیون بشریت تلقی می کنند.
• مارکس در تحلیل کار بیگانه گشته اعلام می کند که در چارچوب کاپیتالیسم شرایط لازم برای تحقق برابری جنسیت ها مهیا نیست.
• زیرا در این چارچوب امکان شکوفائی آزاد کردوکارها و استعدادها وجود ندارد.
• از آنجا که کار ـ به مثابه کردوکار آگاهانه ـ خصلت نوعی انسان را تشکیل می دهد، بنابرین کار به حراج گذاشته شده، انسان را از نوع بیگانه می سازد.
• همان طور که وارونه گشتن حیات کردوکاری علت اولیه انسانیت ستیزی در زندگی جدا از کار است، به همان سان نیز ستم بر زن. (مرفلد، 1972، ص 36)
• مارکس و انگلس امیدوار بودند که با پیشرفت فنی در روند کار وضع زنان بهتر شود.
• چون زنان در این صورت خواهند توانست به هنگام وجود تقاضای زیاد برای محل کار در روند کار شرکت ورزند.
• کار تولیدی در اثر توسعه فنی کسب اهمیت خواهد کرد و نتیجه نهایی آن پایان ستم بر زنان خواهد بود.
• اشکال تئوری مارکس و انگلس عمدتا این است که مسائل خاص زنان بلحاظ نظری و عملی نادیده گرفته می شوند.
• زیرا تحت منافع جزئی رده بندی می شوند.
تعریف زن و مرد در سوسیالیسم بمثابه موجود یگانه دشوار است.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر