۱۳۸۹ دی ۶, دوشنبه

جمهوری خلق چین: سی سال سیاست رفرم و درهای باز (3، نهائی)

هلموت پطرز
برگردان شین میم شین

دفاتر مارکسیستی
نوامبر 2010

تز سوم

جامعه کنونی چین نه جامعه ای سوسیالیستی است و نه جامعه ای کاپیتالیستی به معنی معلوم.
• جامعه کنونی چین خصلت یک جامعه گذار را دارد.

• حزب کمونیست چین مشغول انجام وظایفی است که در شرایط «عادی» بورژوازی چین می بایستی انجام دهد.
• حزب کمونیست تنها به شرطی می تواند تحت شرایط موجود از عهده انجام این وظایف برآید و در پی آن، شرایط عام لازم را برای ساختمان سوسیالیسم پدید آورد که قوانین حرکت شیوه تولید کاپیتالیستی را، سرمایه را و نیروهای محرکه آن را به مثابه «موتور محرکه» اصلی مورد استفاده قرار دهد.

• این فرمولبندی را اسکار نگت در اثر خود تحت عنوان «مدرنیزاسیون در زیر پرچم اژدها. چین و اسطوره اروپائی مدرنیته» بکار برده است.

• (قوانین حرکت در فیزیک، پویائی (دینامیسم) هر سیستم را تعیین می کنند.
• این قوانین بر نیروهای موجود میان اجزاء مبتنی اند که نسبت به محیط مربوطه نسبی اند.
قوانین حرکت از تئوری فیزیکی متناسب با سیستم مربوطه استخراج می شوند.
• بدین طریق هم حرکت اجسام در نظامات مکانیکی توصیف می شوند و هم توسعه حالات فیزیکی ـ کوانتومی.
• این نوع قوانین حرکت مکانیک کلاسیک را نیوتون در سال 1687 در اثر خود تحت عنوان «اصول ریاضی فلسفه طبیعت» فرمولبندی کرده است و به قوانین سه گانه نیوتونی معروفند.
• در فیزیک کوانتومی، معادله شرودینگر یک معادله حرکت است که توسعه زمانی فونکسیون های موجی مکانیکی ـ کوانتومی را توصیف می کند.
• معادله هایزنبرگ توسعه زمانی مشاهده پذیرها را توصیف می کند. مترجم)

• از این رو منطقی است، اگر پایان این روند توسعه و مسئله «که بر که» برای مدت مدیدی نا روشن بماند.
• به همین دلیل در این روند دو امکان وجود دارد:

امکان اول
• حفظ سمتگیری سوسیالیستی و در نتیجه، گذار تدریجی به ساختمان بیواسطه سوسیالیسم «نوع چینی اش»، آن سان که در برنامه و اساسنامه حزب کمونیست چین تعیین شده است.

امکان دوم
سمتگیری کاپیتالیستی و انحراف به جامعه بورژوائی «نوع چینی اش»

• جمهوری خلق چین امروز خود را به مثابه یک کشور پهناور در حال توسعه با سمتگیری سوسیالیستی می نامد.
مائوتسه تونک در سال 1949 ـ البته تحت شرایط تاریخی دیگری ـ این «جامعه دوگانه» را «جامعه بورژوائی ـ دموکراتیک نوین» می نامید.
• «نوین» از آن رو، که جامعه تحت رهبری پرولتاریا (یعنی حزب کمونیسم جمهوری خلق چین) است.

• واقعیات اجتماعی چین کنونی را می توان به شرح زیر جمعبندی و خلاصه کرد:

1
• چین در مجموع، در آغاز روند از آن خود کردن پیشرفت مادی و معنوی تمدن بشری قرار دارد.
• به قول لنین، بدون از آن خود کردن «فرهنگ بورژوائی»، سوسیالیسم بمثابه مرحله عالی تر توسعه و تکامل بشری غیر قابل تصور است.
• در سال های بعد از 1990 حزب کمونیست چین به انجام این وظیفه آغاز کرده است.
• عرصه های معینی از کشورهای پیشرفته سرمایه داری در زمینه های دستچین شده کم و بیش کوپیه شده اند:
• بازاری کردن خدمات تأمین اجتماعی عمومی و سیستم بیمارستانی از ایالات متحده آمریکا کپیه شده اند.
• سیستم دانشگا های مختص نخبگان از آمریکا، انگلستان و دیگر کشورها کپیه شده است.
• عواقب اجتماعی این شیوه عمل سبب شده که امروز گرایش و جوهر این پیشرفت بشری را با در نظر گرفتن شرایط، الزامات و آماج های چین بطور خلاق از آن خود کند.

2
• عقب ماندگی اقتصادی و فرهنگی چین، علیرغم پیشرفت چشمگیر در مدرنیزه کردن کشور از سال 1990 به بعد، هنوز عمدتا از بین نرفته است.
• بنا بر اظهارات وانگ لیلون جمهوری خلق چین در نیمه راه صنعتی شدن قرار دارد.

• در بخش بزرگی از کشور و عرصه های بزرگی از اقتصاد هنوز امر صنعتی کردن در مراحل آغازین خود قرار دارد.
• این مسئله ـ قبل از همه ـ در مورد اقتصاد کشاورزی مصداق دارد.
• بخش مهم صنعت در پائین ترین سطح تقسیم بین المللی کار در زنجیر تولیدی (تی ان کاف) رده بندی می شود:
• وارد کردن مواد خام برای بهره وری در تولید و قطعات یدکی برای ترکیب و تهیه کالاهای نهائی.
• سهم تجارت بهره وری در کل صادرات کشور به 70 درصد بالغ می شود.

3
مالکیت بر وسایل تولید با نوع خاصی از سرمایه داری دولتی تحت رهبری حزب کمونیست قرار دارد و با سختگیری تمام با توسل به وسایل قانونی کنترل می شود.
• مالکیت دولتی پست های فرماندهی اقتصاد ملی را تحت کنترل خویش دارد و تعیین کننده خصلت اقتصاد ملی است.
• هر فرم سرمایه در اقتصاد بازار تحقق می یابد که بوسیله سیاست بازار حکومت مرکزی کنترل و اداره می شود.

4
• جامعه کنونی جمهوری خلق نشاندهنده ساختار طبقاتی و اجتماعی بطور روزافزون متحرکی است که در خطوط عامش به جامعه ای شباهت دارد که «در صدد غلبه بر عقب ماندگی صنعتی» خویش است.
سمتگیری حزب کمونیست چین در جهت ایجاد تعادل اجتماعی معین و بسیج کلیه قوا برای مدرنیزاسیون ملی و پیشرفت اجتماعی بطور اوبژکتیف (عینی) خصلت سمتگیری سوسیالیستی دارد.

5
• روبنای سیاسی ـ ماهیتا ـ همچنان سیستمی است متشکل از قدرت تا درجه عالی متمرکز که بوسیله حزب کمونیست چین اعمال می شود.
• این سیستم قدرت سرشته به بوروکراتیسم، علیرغم کوشش های روزافزون رهبری حزب در زمینه تشکیل دولت مبتنی بر حقوق شهروندی، امکانات توسعه دموکراتیک را محدود می سازد.
• این قدرت با از آن خود کردن پیشرفت مادی و معنوی تمدن بشری، به سوی تقویت سریع و همه جانبه کشور و رنسانس ملی سمتگیری کرده است.

• در این روند ـ بطور اوبژکتیف (عینی) ـ بنیان های مادی و معنوی برای گذار به سوسیالیسم تشکیل می گردند.

• قابل انتقاد بنظر من در وهله اول، ضعف نسبی پایگاه توده ای حزب در میان کارگران و دهقانان است و در وهله دوم، علیرغم همه پیشرفت های به عمل آمده، عدم رعایت پیگیر حقوق شهروندی مندرج در قانون اساسی و روابط دموکراتیک میان حکومت و شهروندان است.

6
سیاست خارجی جدیدی با استراتژی اجتماعی تغییر یافته که در پلنوم هفدهم حزب کمونیست چین به تصویب رسیده، دست در دست می رود.
• آماج این سیاست خارجی عبارت است از تضمین الزامات مدرنیزاسیون جامعه و ارتقای صلح آمیز چین به مقام یک قدرت جهانی.
• این سیاست خارجی با پیروی از اصل همزیستی مسالمت آمیز خلق های جهان، طرفدار همزیستی صلح آمیز بر پایه برابرحقوقی، مذاکره، همکاری و سود متقابل در انطباق با اساسنامه سازمان ملل متحد است.
• این سیاست خارجی در جزئیاتش بر اصول همزیستی مسالمت آمیز، مبارزه بر ضد هژمونیسم و تجاوز، برابرحقوقی همه دولت ها، حل صلح آمیز اختلافات از طریق مذاکره بر بنیان اساسنامه سازمان ملل متحد، در نظر گرفتن منافع همه جناح های مربوطه و توسعه رابطه و همکاری بدون پیش شرط های سیاسی استوار شده است.

• جمهوری خلق چین با دفاع از تعادل درازمدت مطلوب در روابط بین المللی همزمان خواهان دموکراتیزه کردن نظام سیاسی و اقتصادی جهان است.
• این ماهیتا آلترناتیو جمهوری خلق چین را در قبال سیاست تجاوزگرانه ـ پیکارجویانه ایالات متحده آمریکا و نیروهای متحد آن تشکیل می دهد.

• این نیروها در سال های اخیر بنا بر منافع و مواضع خود تلاش های خود را برای سد کردن نفوذ بین المللی روز افزون جمهوری خلق چین شدت بخشیده اند.
• چنین گرایشی از سوی آنها تصادفی و بی دلیل نیست.
• در بحث های ضد و نقیض چپ ها در باره جمهوری خلق چین باید به این نقش چین در روابط بین المللی توجه داشت و به دام سیاست ضد چینی تجاوزگرانه محافل حاکمه غرب نافتاد.

7
• علیرغم پراگماتیسم در سیاست جمهوری خلق چین، که ریشه های تاریخی خود را دارد، من بر آنم که حزب کمونیست چین (حزب تصویب کننده برنامه پلنوم هفدهم) با آگاهی و اثربخشی تمام در تلاش کاربست اصول بنیادی و متدئولوژی مارکسیسم در مسائل ملی و بین المللی در آغاز قرن بیست و یکم است.

• ما تنها بر مبنای تجارب و تصورات خود از سوسیالیسم نمی توانیم جمهوری خلق چین را ارزیابی کنیم و چین کنونی را با معیار یک جامعه سوسیالیستی تمام و کمال مورد سنجش قرار دهیم.

• معیار تنها این می تواند باشد که آیا توسعه در چین و در حول و حوش آن پیشرفت اجتماعی مشخص در این کشور را شدت خواهد بخشید و در نتیجه به حفظ دورنمای سوسیالیستی کمک خواهد کرد و یا نه.

• در این رابطه باید توجه داشت که جنبش سوسیالیستی در کشورهائی از قبیل چین، راه دراز دیگری غیر از آن که مارکس و انگلس در زمان خود در مورد کشورهای کاپیتالیستی اروپا تصور می کردند، طی خواهد کرد.

لنین نیز به این حقیقت امر اشاره کرده است:
• «جماعت کوته فکر در اروپا حتی در رؤیا هم نمی توانند تصور کنند که انقلابات دیگر در کشورهای شرق که تعداد جمعیت شان بمراتب بیشتر است و تنوع بمراتب بیشتر در مناسبات اجتماعی شان وجود دارد، بی تردید خودویژگی های شان بمراتب بیشتر از انقلاب روسیه خواهد بود.»

• این امر در مورد چین، با توجه به شرایط بین المللی کنونی هرچه بیشتر صادق است.

4
دورنما

پلنوم هفدهم حزب کمونیست چین با حل تضادهای اجتماعی کنونی، راه را برای تحقق مرحله کیفی عالی تر توسعه اجتماعی تا سال 2020 هموار می سازد.
• در حال حاضر ما شاهد بسیج پهناورترین نیروها ـ به انضمام کلیساها و همبودهای مذهبی ـ برای نیل به این آماج هستیم.

• کیفیت جدید توسعه اجتماعی و نتیجتا گام کیفیتا نوین در جهت دورنمای سوسیالیستی ـ قبل از همه ـ به عوامل زیر بستگی خواهد داشت:

1
• آیا حزب کمونیست چین در مدت قابل پیش بینی خواهد توانست به تولید و بازتولید پیگیر وسیع، به رشد توأم با صرفه جوئی در معادن و ذخایر طبیعی و در راستای حفاظت محیط زیست جامه عمل بپوشاند؟

2
• آیا خواهد توانست روابط میان دولت و شهروندان را بطرزی وسیع و همه جانبه دموکراتیزه کند؟
• با توجه به شرایط خاص چین، تنها اشتباهات سیاسی بنیادی حزب کمونیست می تواند به از بین رفتن دورنمای سوسیالیستی چین منجر شود.
حل وظایف تعیین شده از سوی پلنوم هفدهم حزب کمونیست تا سال 2020 اما شانس ساختمان هرچه بیشتر یک سوسیالیسم مدرن، بطور همه جانبه متمدن و نیرومند را در جمهوری خلق چین بطرز چشمگیری بالا خواهد برد.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر