تحلیلی
از
شین میم شین
مهرداد پرولتاریا
آینده در گرو انقلاب سوسیالیستی بینالمللی
ادامه
این انقلاب باید در سطح جهانی رخ دهد
تا چین از محدودیتهای ناشی از
انقلاب محدود در یک کشور رها شود
و
مسیر واقعی سوسیالیسم را دنبال کند.
در قاموس تروتسکیسم
انقلاب سوسیالیستی ئی که آینده ج خ چین در گرو آن است،
باید انقلابی بین المللی باشد.
یعنی
پرولتاریای جهانی سازمان یافته و متشکل در حزبی تروتسکیستی
همزمان برخواهد خاست و بورژوازی امپریالیستی را سرنگون خواهد ساخت.
این چیزی اوتوپیستی ـ تروتسکیستی بیش نیست.
به برکت این انقلاب جهانی خیالی،
محدودیت های ج خ چین که ناشی از انقلاب در یک کشور واحد است،
بر طرف خواهند شد و چین راه واقعی سوسیالیسم تروتسکیستی را در پیش خواهد گرفت.
تئوری امکان پذیری پیروزی انقلاب سوسیالیستی در یک کشور واحد،
مبتنی بر امپریالیسم ـ تئوری ولادیمیر لنین است که صحتش را پیروزی انقلاب سوسیالیستی کبیر اکتبر و عمر ۷۰ ساله اش اثبات شده است.
بنا بر این تئوری لنین
پرولتاریا
می تواند با استفاده از تضادهای درونی دول امپریالیستی
در ضعیف ترین حلقه زنجیر دول امپریالیستی پیروز شود و به تسخیر قدرت سیاسی نایل آید.
دلیل حساسیت تروتسکیسم به این تئوری از محک آزمون عملی پیروز بیرون امده،
اولا
اعتقاد عمیق تروتسکیسم به خرافه صدور «انقلاب سوسیالیستی به همه کشورهای سرمایه داری» است
که
عملا
شکست خورده است
و
یکی از دلایل و علل اختلاف نظر بین استالین و تروتسکی و جدایی آندو از یکدیگر
بوده است.
ثانیا
بیسوادی تئوریکی تهوع انگیز سران تروتسکیسم است.
حضرات
خیال می کنند
که
تئوری امکان پذیری پیروزی انقلاب سوسیالیستی در یک کشور واحد،
متعلق به استالین بینوا و بیسواد است.یعنی
از پیروی استالین از تئوری مارکسیستی ـ لنینیستی لنین
نتیجه گرفته اند که بانی این تئوری، حضرت استالین است.
استالینیست های خرفت و خر
هم
خیال می کنند که نقد استالینیسم توسط خروشچف،
دال بر گرایش رویزیونیستی او، یعنی دال بر رویزیون (تجدید نظر) او در مارکسیسم ـ لنینیسم بوده است.
استالینیست های خرفت و خر
هم
دچار فقر فلسفی و مفهومی و تئوریکی ترحم انگیزی اند.
به همین دلیل
نه معنی مارکسیسم ـ لنینیسم را می دانند
و
نه معنی رویزیونیسم را.
کسی می تواند در مارکسیسم ـ لنینیسم تجدید نظر کند که فیلسوف باشد.
در حالیکه خروشچف بیچاره از فلسفه اصلا خبر نداشته است.
هانس هاینتس هولتس
به عنوان مثال،
ژان پل سارتر و هربرت مارکوزه را رویزیونیست نامیده است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر