رخشنده اعتصامی
(۱۲۸۵ – ۱۳۲۰)
معروف به پروین اعتصامی
درنگی
از
شین میم شین
پیام داد سگ گله را، شبی گرگی
که
صبحدم بره بفرست، میهمان دارم
مرا به خشم میاور، که گرگ، بدخشم است
درون تیره و دندان خون فشان دارم
معنی تحت اللفظی:
گرکی شبی به سگ گله پیام داد که سحرگاهان بره ای برایش بفرستد تا شرمنده میمهانش نشود.
گرگ ضمنا خود را بدخشم و تیره درون و درنده معرفی کرد.
همان طور که گفته شد،
پروین
از دیالک تیک هابیل و قابیل و خیر و شر و سگ و گرگ بی خبر نیست.
وقوف پروین به دیالک تیک سگ و گرگ
در
شعر دیگری آشکار می گردد:
گفت گرگی با سگی، دور از رمه
که
سگان خویشند با گرگان، همه
از چه گشتستیم ما از هم بری
خوی کردستیم با خیرهسری
از چه معنی، خویشی ما ننگ شد
کار ما تزویر و ریو و رنگ شد
نگذری تو هیچگاه از کوی ما
ننگری جز خشمگین، بر روی ما
اولین فرض است خویشاوند را
که بجوید گمشده پیوند را
هفتهها، خون خوردم از زخم گلو
نه عیادت کردی و نه جستجو
این شعر پروین نیز مورد تحلیل مارکسیستی قرار خواهد گرفت.
جواب داد،
«مرا با تو آشنائی نیست
که رهزنی، تو و من، نام پاسبان دارم
معنی تحت اللفظی:
سگ در واکنش به درخواست گرگ گفت:
من با تو نه آشنا، بلکه بیگانه ام.
به این دلیل که تو معروف به رهزنی و من موسوم به پاسبانم.
پروین
در این بیت شعر
دیالک تیک سگ و گرگ
را
به صورت دوئالیسم آشنا و بیگانه و بعد به صورت دوئالیسم رهزن و پاسبان
بسط و تعمیم می دهد و بر دیالک تیکیت آن آفتابه برمی دارد.
مفاهیم آشنا و بیگانه از مفاهیم جوامع ماقبل سرمایه داری اند و ضمنا به معنی دوست و دشمن تفسیر می شوند:
هر کس در قلمرو خان برده داری و یا فئودالی زندگی کند، آشنا تلقی می شود
و
هر کس خارج از این قمرو باشد، بیگانه.
معیار اشنایی و بیگانگی در این جوامع
معیاری جغرافیایی و بند تنبانی است.
رهزن و پاسبان
فقط در رابطه میان انسانی معتبرند و نه در روابط میان حیوانی.
رهزن جزو لومپن پرولتاریا ست که لایه اجتماعی مرتجع انگلی است.
گرگ و خیلی از جانوران دیگر اما مولدند و نه انگل.
گرگ حوایج حیاتی خود را شکار می کند.
شکار
فرمی از تولید مایحتاج است.
گرگ اگر به دلیلی قادر به شکار نباشد، از لاشه حیوانات تغذیه می کند.
راهزن قلمداد کردن گرگ، شاید فقط با توجه به فرم تولید مایحتاج
اعتبار کسب کند:
استتار و هجوم و شکار و یا قتل و غارت.
ولی در پاسبان گله و خانه بودن سگ تردیدی نیست.
برای اینکه سگ در همزیستی با بشر، بخشا اجتماعی شده است.
پاسبانی سگ
شبیه پاسبانی بشر
فرمی از تلاش سگ برای معاش است.
سگ به دلیل شرکت در تولید دامداری و دامپروری و غیره دستمزد می گیرد:
خوراک و پوشاک و بهداشت و مسکن و غیره.
از این رو
نه پروین در تحقیر گرگ حق به جانب است و نه اخوان در تجلیل گرگ و تحقیر سگ.
نه گرگ موجود مختار و خودمختاری است و نه سگ موجودی بی اختیار و وابسته و برده.
البته
منظور پروین از سگ و گرگ در این شعر، اعضای جامعه اند.
فقط باید منظور مشخص او را کشف کرد تا متوجه اندرز او شد.
رهزن
یکی از عناصر لومپن پرولتاریا ست.
پاسبان
یکی از عناصر زحمتکش در پیوند مادی و فکری با طبقات حاکمه است.
پاسبان
یکی از عناصر وابسته و سر سپرده به دولت طبقات حاکمه است.
پاسبان
نان خود را به برکت حفظ نظم طبقاتی جامعه در می آورد.
پاسبان
به طبقات حاکمه خدمت می کند.
پاسبان
در دیالک تیک توده و طبقه حاکمه
از منافع طبقه حاکمه دفاع می کند و به سرکوب توده مبادرت می ورزد.
ولی علیرغم آن، ضمنا از تبدیل جامعه به جنگل جلوگیری می کند.
یعنی
در تحلیل نهایی
جزو زحمتکشان است.
ماهیت طبقاتی پاسبان
ضمنا
تابع ماهیت طبقاتی دولت است.
دولت در جامعه سوسیالیستی در خدمت توده است
و
پاسبان فرقی با دیگر زحمتکشان مادی وفکری ندارد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر