سرگی لئونیدوویچ روبین اشتاین
(۱۸۸۹ ـ ۱۹۶۰)
برگردان
شین میم شین
وجود و شعور
جایگاه پدیده ها و روندهای روانی در پیوند عام پدیده ها در جهان مادی
منتشره توسط آکادمی علوم اتحاد جماهیر شوروی در مسکو،
سال
۴
روانی به مثابه روند شناخت
ادامه
۱۰۹
• حتی کاندیلا (فیلسوف فرانسوی) بر نقش حس لامسه در پیوند با آن تأکید می ورزد.
• حسی که قبل از همه، نشاندهنده مادیت چیزها ست:
• حس لامسه خاصیت اصلی کلیه اجسام را، یعنی نفوذ ناپذیری آنها را برملا می سازد.
۱۱۰
• کوندیلا می نویسد که احساس سفتی (سختی) با احساس های بلندی صدا و رنگ و بو تفاوت دارد.
۱۱۱
• روحی که جسم خود را نمی شناسد، طبیعتا به مثابه اشکالی (مدیفیکاسیون هایی) ادراک می کند که در آنها فقط خودش را باز می یابد.
۱۱۲
• چون خودویژگی خاص احساس سختی و سفتی چیزها در این است که آن باید همزمان دو چیز را تصور کند.
• دو چیزی که مستثنی ساز یکدیگرند.
• بنابرین روح نمی تواند به ادراک سختی و سفتی به مثابه یکی از اشکالی (مدیفیکاسیون هایی) نایل آید که در آندو فقط خود را باز می یابد.
• دو چیزی که مستثنی ساز یکدیگرند.
• بنابرین روح نمی تواند به ادراک سختی و سفتی به مثابه یکی از اشکالی (مدیفیکاسیون هایی) نایل آید که در آندو فقط خود را باز می یابد.
۱۱۳
• سه چه نوف در نظارت بر اهمیت کنتور ادراک شیئی به درستی اعلام می دارد که کنتور در این میان به مثابه «سرحد جدایی میان دو واقعیت» نمودار می گردد.
۱۱۴
• سه چه نوف می نویسد:
• «احساس هر کنتور به دو پیش شرط زیر نیاز دارد»:
• تمیز دو چیز (مدیوم) و ابزار مختلف از یکدیگر که تعیین کننده فرم خطوط مرزی شان است.
• «احساس هر کنتور به دو پیش شرط زیر نیاز دارد»:
• تمیز دو چیز (مدیوم) و ابزار مختلف از یکدیگر که تعیین کننده فرم خطوط مرزی شان است.
۱۱۵
• تفاوت چیزهایی (مدیوم هایی) که چشم می بیند (حسس می کند) با اختلافمندی به اصطلاح بصری (اوپتیکی) اشیاء مطابقت دارد و تفاوتی که با لمس کردن تعیین می شود، با درجات مختلف چگالی چیزها مطابقت دارد و به عبارت دقیقتر، با مقاومت مندی اشیاء در مقابل فشار مطابقت دارد.»
• (مراجعه کنید به «الف. م. سه چه نوف، «استنباطات (ادراکات) و واقعیت». در آثار فلسفی و پسیکولوژیکی منتخب، مسکو، سال ۱۹۴۷، ص ۳۳۵، به زبان روسی)
۱۱۶
• فقط به برکت آن، ضمنا نمودار سازی چیزها در یک پرده نقاشی امکان پذیر می گردد:
• ادراک بصری (اوپتیکی) چیزها، یعنی دیدن این خواص و مشخصات هر شیئ به مثابه چیزی مادی.
۱۱۷
• وحدت داتاهای «مودالیته های» مختلف، امکان آن را فراهم می آورد که ما بتوانیم با یک مودالیته، به ادراک چنان کیفیت هایی نایل آییم که در رابطه با چیزهای دیگر قرار دارند.
(مودالیته یعنی نحوه و نوع چیزی در رابطه با نقطه نظر های پیش تعریف شده.
مترجم)
۱۱۸
• این یک مشخصه ماهوی ساختار ادراک است.
۱۱۹
• به عنوان مثال، موزیسینی که نوت ها را «از روی کاغذ» می خواند، الحان موسیقیایی را به طور بصری (ویزوئال) ادراک می کند.
۱۲۰
• شنوش (شنودن) درونی، در واقع، به معنی «شنیدن با چشم ها» ست.
۱۲۱
• از سوی دیگر، نوازنده، آهنگساز و رهبر ارکستر الحان را در ضمیر خود به طور بصری (اوپتیکی) می شنوند.
۱۲۲
• یعنی به مثابه نوت های مکتوب منعکس می کنند.
۱۲۳
• پیوند احساس های بصری (اوپتیکی) و لامسه ای (تاکتیلی) به صورت روابط بازتابی مشروط صورت می گیرد که فرد به تشکیل شان فی نفسه وقوف پیدا نمی کند.
۱۲۴
• از این رو، کیفیت های بصری به علاوه کیفیت های لامسه ای (اوپتیکی و تاکتیلی) به علاوه پیوند (اتصال، گره خوردگی) آنها در ضمیر بشری پدیدار نمی شوند.
۱۲۵
• بلکه به طور یکپارچه، به صورت گبیلده های (اشکال، مصنوعات) بصری ـ لامسه ای بسته و یکپارچه پدیدار می گردند که انعکاس خواص و مشخصات اشیاء مربوطه اند.
ادامه دارد.
کسی مطلبی نمی خواند. اگر هم یکی احیانا بخواند نمی فهمد. ما کامنت ها را فقط برای خودمان می نویسم. مخاطبی در دیدرس نیست.
پاسخحذف