۱۲
· بعد از بحرانی که از جهش بزرگ به پیش تا انقلاب فرهنگی طول کشید، ضرورت یک چرخش سیاسی در چین احساس می شد.
۱۳
· وظیفه این چرخش سیاسی، در دستور روز قرار دادن قرارداد اجتماعی ۱۹۴۹ و تأکید بر آن بود.
۱۴
· مائو نیز ضرورت آن را حداقل در رابطه با دفاع از تمامیت ارضی و رستاخیز ملی چین احساس می کرد:
الف
· بعد از عادی شدن مناسبات چین با امریکا، رهبری چین توانست سردمداران تایوان را به انزوای دیپلوماتیک سوق دهد، در سازمان ملل متحد پذیرفته شود و عضو شورای مشاور آن سازمان گردد.
ب
· دن سیائوپینگ بر آن است که سیاست گسترش رابطه با خارج، برای نیل به هدف دوم قرارداد اجتماعی ۱۹۴۹ نیزلازم بود.
۱۵
· او شیوه برخوردی را به نقد می کشد که تاریخ درازی به دنبال داشته است:
· در روزهای بنیانگذاری جمهوری خلق چین، در درون جبهه ملی فراگیر، نظراتی به گوش می رسید که خواستار جستجوی راه تفاهم و نزدیکی به واشنگتن بودند.
۱۶
· مائو در پاسخ به آنها گفته بود:
الف
· «درست است که در ایالات متحده امریکا علم و فن وجود دارد.
ب
· ولی متأسفانه این علم و فن در انحصار سرمایه داران است و نه در اختیار مردم.
پ
· و این علم و فن مورد استفاده قرار می گیرد، تا در داخل امریکا مردم را استثمار و سرکوب کنند و در خارج به مداخله و تجاوز دست یازند و خلقهای دیگر را لت و پار کنند!»
· (مائو، «آثار منتخب» (۱۹۶۸ ـ ۱۹۷۸)، جلد ۴، ص ۴۶۵)
۱۷
· آنچه در سال ۱۹۴۹ فقط به عنوان امکانی از امکانات تصور می شد، رفته رفته به تنها راه چاره بدل می شود.
۱۸
· بعد از بحران و بالاخره فروپاشی اردوگاه سوسیالیسم و تجزیه اتحاد جماهیر شوروی کار به جائی می رسد که امکانات تکنولوژیکی و علمی در انحصار غرب، زیر سرکردگی ایالات متحده امریکا (قدر قدرت بی همتا) قرار می گیرد.
۱۹
· ناکامی انقلاب صنعتی در چین، که سببش تجاوز و مداخله استعماری و امپریالیستی بوده است، تراژدی این خطه پهناور را در قرون ۱۹ و ۲۰ رقم زده است.
۲۰
· این فاجعه نباید بار دیگر تکرار شود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر