۱۴۰۴ خرداد ۲۸, چهارشنبه

درنگی در دعاوی احسان طبری (۷)

  

درنگی

از

شین میم شین

 

احسان طبری
   نوشته های فلسفی و اجتماعی

جلد دوم

 

  نظر ارسطو راجع به تکوین
ادامه

 

 صدور مخلوق از خالق

گفته‌های ارسطو با همۀ پراکندگی و پیچیدگیهایش،

 در اندیشۀ فیلسوفان مسلمان با مشربهای گوناگون، به چندگونه تقریر شده، 

و

 شکلِ قاعده‌مند یافته است. 

نخست، در باب افعالِ خالق، 

می‌توان گفت که صدور مخلوق از خالق

 یا به ابداع است، یا به اختراع، یا به تکوین. 

موجودی که با ابداع ایجاد شده، 

سابق بر ماده و زمان (مادّت و مُدّت) است، 

مانند عقولِ کلی.

 موجوداتِ فلکی که ایجادِ آنها به نحوِ حدوث است، مسبوق به ماده،

 اما سابق بر زمان‌اند،

 زیرا زمان خود مقدارِ حرکتِ افلاک است. 

مکوَّن و کائن که به نحوِ تکوین ایجاد می‌شود، 

هم مسبوق به ماده و هم مسبوق به زمان است،

 مانند عناصر و اجسام 

 

همان سوء استفاده ای 

که پس از ترجمه آثار فلسفی آنتیک (از عربی به فرنگی)،

علمای مسیحی بعدها از ارسطوئیسم خواهند کرد،

همان سوء استفاده را علمای اسلام پس از ترجمه آثار فلسفی آنتیک به زبان عربی کرده اند.

یعنی

نظرات ارسطو را بنا بر منافع و مصالح و عقاید خود تفسیر کرده اند.

ما این خرافات علمای اسلام را نخست تجزیه و سپس تحلیل می کنیم:

۱

 صدور مخلوق از خالق

منظور از این مفهوم، توضیح تکوین بر پایه دیالک تیک علت و معلول است.

حضرات 

دیالک تیک علت و معلول

را

به صورت دیالک تیک خالق و مخلوق بسط داده اند.

چنین کاری 

نه مجاز است و نه ممکن.

برای اینکه در دیالک تیک علت و معلول، علتی یافت نمی شود که معلول علت دیگری نباشد

در نتیجه این سؤال پیش می آدی که خالق کذایی مخلوق کیست؟

 

علت یکی از مفاهیم مهم در فلسفه ارسطو بوده است.

ارسطو

به تعریف انواع متنوعی از علت  کمر بربسته است:

عالت اولیه

علت غایی

علت العلل

....

ارسطو خدا را علت العلل جا زده است تا از پیدا کردن خالق خالق نجات یابد.


 ۲
گفته‌های ارسطو با همۀ پراکندگی و پیچیدگیهایش،

 در اندیشۀ فیلسوفان مسلمان با مشربهای گوناگون، به چندگونه تقریر شده، 

و

 شکلِ قاعده‌مند یافته است. 

مانند عقولِ کلی.

محتوای این جمله این است که علمای  (و نه فلاسفه) مسلمان 

هر دسته بنا بر منافع و مصالح و عقاید خود

نظرات ارسطو را ترجمه و تفسیر و تنظیم (سیستماتیزه) کرده اند.

ضمنا

اسم خود را فیلسوف نهاده اند و اسم مکاتب خرافی خود را مکاتب فلسفی.

علاوه بر این 

بدین طریق مکاتب به اصطلاح فلسفی (و در واقع فقهی) مختلف پدید آمده اند.

طبری

می بایستی این مکاتب و خرافات را تحلیل مارکسیستی بکند.

طبری اما سواد مارکسیستی نداشته است. 


۳

نخست، در باب افعالِ خالق، 

می‌توان گفت که صدور مخلوق از خالق

 یا به ابداع است، یا به اختراع، یا به تکوین.

معنی تحت اللفظی:

راجع به کردوکارهای خالق:

خلقت توسط خالق از سه طریق زیر صورت گرفته است:

از طریق ابداع

از طریق اختراع

از طریق تکوین

 

این بدان معنی است

که

خالق کذایی مرجعی همه فن حریف بوده است:

هم مبدع (نوآور و مبتکر) بوده است، هم مخترع و هم مکون.

الف

موجودی که با ابداع ایجاد شده، 

سابق بر ماده و زمان (مادّت و مُدّت) است،
مانند عقولِ کلی.

ابداع  عقول کلی

قبل از خلق ماده و زمان صورت گرفته است.

عقول؟

این بدان معنی است 

که 

عقل هم توسط علما به عقول متنوع طبقه بندی شده است.

عقول متنوعی که از قبل از خلق ماده و زمان (دیالک تیک مادت و مدت) پدید آمده اند.

 

بدین طریق

اولا

دیالک تیک حسی و عقلی 

فراموش و انکار می شود.

عقل به مثابه چیزی ماورای حسی (ترانسندنتال) تصور می شود که توسط خالق از نیستی به هستی آورده می شود.

ثانیا

  تریاد (تثلیث) ماده ـ زمان ـ مکان

فراموش و انکار می شود.

تریادی که با بمب اتم هم نمی توان تخریبش کرد.

برای اینکه نه بدون ماده، زمانی و مکانی وجود دارد

نه بدون زمان، مکان و ماده ای

و

نه بدون مکان، ماده و زمانی.


ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر