۱۴۰۴ تیر ۲, دوشنبه

درنگی بر دروسی از امیر نیک آئین (۱۰)

   

 هوشنگ ناظمی
  (امیر نیک آئین)  
  
درنگی

از

شین میم شین


فصل دوم

طبیعت، جامعه، انسان


درس ۵۱

  مناسبات تولیدی


 اجزاء مقوله "مناسبات تولیدی"

 با تکامل اجتماع و رشد نیروهای مولده 

بین دستجات کشاورز و دستجات دامپرور و بین گروه های کشاورز و گروه های پیشه ور و بین اینها و گروه تجار، 

تقسیم کار ایجاد می شود 

و 

مناسبات تولیدی هر چه متنوع تر و تازه تری استقرار می یابد. 



معنی تحت اللفظی:

با توسعه جامعتی و با رشد نیروهای مولده بین رشته های تولیدی مختلف تقسیم کار میسر می شود و مناسبات تولیدی تنوع و طراوت کسب می کنند.

 

محتوا و معنای این جمله انشایی نیک آیین چیست؟


اصلا چه رابطه ای بین توسعه و تکامل جامعتی و نیروهای مولده و تقسیم کار و مناسبات تولیدی وجود دارد؟


وقتی گفته می شود که بدون تمرین و تعلیم متد دیالک تیکی نمی توان به تحلیل چیزی پرداخت،

به همین دلیل است.


متد دیالک تیکی

برای کسب توان تفکر و تحلیل صرف ناپذیر است.


نیک آیین 

ظاهرا

پریشان اندیش است و نه روشن اندیش.

نیک آیین خیال می کند 

که اول جامعه توسعه و تکامل می یابد، بعد تقسیم کار رواج می یاید

و

یا

اول نیروهای مولده رشد می یابند، بعد تقسیم کار بین رشته های تولیدی صورت می گیرد

و

بعد
مناسبات تولیدی هر چه متنوع تر و تازه تری استقرار می یابد.

نیک آیین

دیالک تیک عینی چیزها و پدیده ها و روندها و سیستم ها 

را

مثلا

دیالک تیک نیروهای مولده و مناسبات تولیدی

را

نمی بیند.

 

نیک آیین

اصلا نمی داند که رابطه دیالک تیکی به چه معنی است.

به همین دلیل

متافیزیکی و در بهترین حالت دوئالیستی  می اندیشد.

بدین طریق و به این دلیل

جای تفکر و تحلیل مارکسیستی (ماتریالیستی ـ تاریخی) 

را  

تفکر و تحلیل اکونومیستی می گیرد:

اول جامعه توسعه و تکامل می یابد، بعد تقسیم کار رواج می یاید

و

یا

اول نیروهای مولده رشد می یابند، بعد تقسیم کار بین رشته های تولیدی صورت می گیرد

و

بعد
مناسبات تولیدی هر چه متنوع تر و تازه تری استقرار می یابد.

 

نیک آیین نمی داند که چیزی در کل هستی (طبیعت و جامعه و تفکر)

به تنهایی وجود ندارد تا جامعه و نیروهای  مولده و تقسیم کار و مناسبات تولیدی

به تنهایی وجود داشته باشند.

 

وقوف به خصلت و ساختار دیالک تیک چیزها

الزامی است.

 

همه چیزها از ذرات تا کاینات 

در داربستی  دیالک تیکی وجود دارند و نه به تنهایی.

خود تنهایی حتی به تنهایی وجود ندارد.

تنهایی در دیالک تیک همبایی و تنهایی وجود دارد.

به قول سعدی:

هرگز وجود حاضر و غایب شنیده ای؟

من در میان جمع و دلم جای دیگر است. 

معنی تت اللفظی:

از دیالک تیک حضور و غیاب خبر داری؟

مثلا از این حقیقت امر 

که 

همبا باشی و در عین حال، تنها؟

در میان جمع باشی و در عین حال، نباشی؟

 

جامعه

نه به تنهایی، بلکه در دیالک تیک طبیعت و جامعه وجود دارد.

نیروهای مولده و مناسبات تولید و تقسیم طبیعتی و جامعتی کار 

هم

به همین سان.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر