۱۴۰۴ خرداد ۱۰, شنبه

خود آموز خود اندیشی (۱۲۳۶)

 
 
شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت یازدهم

بخش دوم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۹۱ )

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم

 

حافظ

ما را ز منع عقل مترسان و می بیار

کآن شحنه در ولایت ما هیچکاره نیست.

معنی تحت اللفظی:

می بیاور.

برای اینکه ما را هراسی از عقل که ناهی از میخوارگی است، نیست.

عقل ناهی از میخوارگی شبیه شحنه ای (رئیس پلیسی) است، که در میخوارگی شهره شهر است.

 

شحنه

 مردی که او را پادشاه برای ضبط کارها و سیاست مردم در شهر نصب کند. بعرف آن را کوتوال و حاکم گویند و این لفظ به فتح غلط است . (از آنندراج ). نگهبان شهر. عسس و صوبه دار. نواب و نایب حاکم شهر. رئیس پولیس . (ناظم الاطباء) : عمر شش هزار مرد به آذربایجان شحنه نشانده بود و به کوفه و سواد عراق چهارهزار مرد شحنه بود. (ترجمه ٔ طبری بلعمی ).

محتوای این بیت غزل خواجه هم تحقیر خرد اندیشنده و خردستیزی است.

 

شحنه

به مأمور طبقات حاکمه برای تحمیل موازین و قوانین و مقررات طبقات حاکمه اطلاق می شود.

شحنه

اما

علیرغم داشتن مأموریت تحمیل اراده و اخلاق طبقات حاکمه،

حتما

نباید خودش به رعایت عملی آنها بپردازد.

مثلا

شحنه می تواند دیگران از میخوارگی نهی کند، ولی خودش میخواره تمام عیاری باشد.

یعنی

اهل تزویر و تظاهر و تقیه و ریا باشد.

در قاموس حافظ،

عقل شبیه شحنه است.

بین حرف و عملش از زمین تا آسمان فاصله هست.

پس مرگ بر خرد اندیشنده.

پس زنده باد خریت و خردستیزی.

 

ادامه دارد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر