۱۴۰۴ اردیبهشت ۲۸, یکشنبه

درنگی در شعری از احسان طبریتحت عنوان «دومرد و دو مرگ» (۸)

 

 
خسرو روزبه
 ( ۱۲۹۴ – ۱۳۳۷) 
درنگی
از
شین میم شین

دومرد و دو مرگ

ولی خسرو درست با مرگ، زندگی دومی را آغازید:

از زندگی نخستين تابناك تر و پرخون تر
از گوشۀ " اكنون " بيرون جست
و افق جهان و تاريخ را تسخير کرد .
 
مردی به زانو درآمد تا زندگی را به مرگ بدل كند
و مردی بپا خاست تا مرگ را به زندگی جاودانه 
 
معنی تحت اللفظی:
اما خسرو روزبه بر خلاف همشهری محتاط «مرحومش»، 
به استقبال مرگ رفت تا زندگی جدیدی را آغاز کند.

زندگی جدیدی
تابناکتر و پر خون تر از زندگی سابق.
 
خسرو روزبه
از از چارچوب تنگ زمان حال به در زد و افق جهان و تاریخ را تسخیر کرد.
همشهری محتاطش 
به زانو در آمد تا زندگی را به مرگ مبدل سازد
و
روزبه 
برخاست تا مرگ را به زندگی تبدیل کند.
 
این آخرین بند این شعر طبری است.
 
بهتر است که این بند شعر طبری را هم تجزیه و تحلیل کنیم:
 
۱
ولی خسرو درست با مرگ، زندگی دومی را آغازید:
از زندگی نخستين تابناك تر و پرخون تر
 
 
طبری
 در این جمله
دوئالیسم فقهی ـ مذهبی دیر آشنای حیات و ممات (زندگی و مرگ)
را
به صورت دیالک تیک  حیات و ممات مطرح می سازد.
در
 دوئالیسم حیات و ممات
میان دو قطب دوئالیستی،
 دیوار نفوذ ناپذیری کشیده شده است و تبدیل یکی به دیگری محال است.
 
در حالیکه در  دیالک تیک  حیات و ممات
از دیوار اثری نیست
 و 
اقطاب دیالک تیکی در سیستم مختصات دیگری به یکدیگر استحاله می یابند:
حیات به ممات و ممات به حیات.
 
خسرو روبه تیرباران می شود تا دوباره جان بگیرد و حیات دومی را آغاز کند.
حیات دومی که روشنتر و حیاتمندتر از حیات قبلی است.
 
 این ایده فقهی - مذهبی 
از کجا به ذهن طبری آمده است؟

منشاء این ایده فقه مسیحی است:
  عیسی مسیح
به فرمان قیصر روم به صلیب کشیده می شود.
حضرت عیسی مسیح
اما پس از دفن پیکر خونینش، دوباره جان می گیرد و حیات دومی را آغاز می کند.
حیاتی منور تر و غنتی تر از حیات قبلی اش.

این بدان معنی است 
که
  عیسی مسیح
  در ذهن مؤمنان مسیحی ادامه حیات می دهد.

اس اساس حرف سیاوس کسرایی در حماسه آرش هم همین است:

شامگاهان

راهجویانی که می جستند آرش را به روی قله ها پیگیر

باز گردیدند

ـ بی نشان از پیکر آرش ـ

با کمان و ترکشی بی تیر.

 
مفهوم آرش 
در این شعر سیاوش
نتیجه تجرید روزبه ها ست.
 
جسم آرش 
هم
بسان جسم عیسی مسیح پس از تصلیب به روح محض استحاله می یابد و در اذهان مؤمنین ادامه حیات می دهد.
عیسی مسیح هم بسان آرش
مقبره ندارد.
 
به همین دلیل از آرش فقط کمان و ترکشی باقی می ماند:
جسم مادی و مرئی و ملموس آرش به روح فکری نامرئی نا محسوس
 استحاله یافته است.
به زبان احسان طبری،
آرش حیات دومی را آغاز کرده است.
البته نه در عالم مادی و عینی، بلکه در عالم فکری و ذهنی.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر