۱۴۰۳ اسفند ۱۴, سه‌شنبه

درنگی در پژوهشی از احسان طبری راجع به ارزیابی و شناخت شخصیت انسانی (۳)


 

آذر و احسان طبری

 

  پژوهشی از احسان طبری

راجع به ارزیابی و شناخت شخصیت انسانی 

(مجله “دنیا” دوره دوم، سال ششم، شماره ۴ زمستان ١٣۴۴)

درنگی

از

شین میم شین

طبری
دو ملاک در ارزیابى شخصیت انسانى

 

شخصیت

ادامه

 

۱۳

·    مارکس در چالش با فویرباخ می نویسد:

 

الف

·    «فویرباخ نمی بیند که فرد انتزاعی (مجرد) که او مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد، متعلق به فرم جامعتی معینی است.

·    (یعنی 

متعلق به فرماسیون اقتصادی معینی، مثلا متعلق به فرماسیون اقتصادی فئودالی است. 

مترجم)

 

ب

·    فویرباخ نمی بیند که موجود بشری، انتزاعیتی (آبستراکتومی، مجردیتی) نیست که ذاتی هر فرد منفرد باشد.

 

پ

·     موجود بشری در واقعیت خود، ارکستر مناسبات جامعتی است.»

·    (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۳، ص ۶ ـ ۷)

۱۴

·    این بدان معنی است که شرط درک درست مسائل متنوع توسعه انسانی، 

در بررسی انسان ها در مشروطیت (اشتراط) جامعتی آنها ست.

·    یعنی 

نه در درک انسان ها به مثابه افراد ایزوله و بدون رابطه، 

بلکه در درک انسان ها به مثابه شخصیت است.  

 

۱۵

·    این شناخت مارکسیستی، مبنا و مبدأ (آغازگاه) لازم برای تعیین شخصیت را در جامعه شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی تشکیل می دهد.

 

۱۶

·    بنابرین، مسائل متنوع مربوط به توسعه انسانی زیر را 

تنها زمانی می توان به درستی درک کرد 

که انسان ها را در مشروطیت (اشتراط) جامعتی مشخص شان مورد بررسی قرار دهیم و هر کدام از آنها را به مثابه شخصیت درک کنیم:

 

الف

·    توسعه لیاقت ها و استعدادهای هر فرد منفرد را

 

ب

·    توسعه روابط هر فرد منفرد را

 

پ

·    توسعه تفکر هر فرد منفرد را

 

ت

·    توسعه عمل هر فرد منفرد  را

 

ث

·    توسعه خطوط سیاسی، جهان بینانه و اخلاقی هر فرد منفرد را

 

۱۷

·    مفهوم «هر فرد منفرد» اما از دو نظر زیر با شخصیت تفاوت دارد:

 

الف

·    انسان

 به مثابه مفهوم نوعی

 بر جسم فیزیکی و اندام زنده دلالت دارد.

 

ب

·    شخصیت

 اما مشخصه انسانی است که در روند توسعه اجتماعی اش  

(در روند توسعه فیزیولوژیکی و اونتولوژیکی اش) 

تشکیل می یابد.

 

۱۸

·    توسعه و تبدیل فیزیولوژیکی انسان به شخصیت، دال بر این است

 که انسان در گذر از یک فرماسیون جامعتی به فرماسیون جامعتی دیگر 

همواره وارد تماس هایجامعتی وسیع تر می شود و روابط جامعتی خود را 

مستمرا کثرت و وسعت می بخشد.

 

۱۹

·    توسعه و تبدیل اونتولوژیکی انسان به شخصیت 

از مراحل منفرد زیر می گذرد:

 

الف

·    ازطفولیت

ب

·    از مدرسه

پ

·    ازجوانی

ت

·    ازخانواده و غیره

 

۲۰

·    توسعه شخصیت هر فرد منفرد با انجام فونکسیون های محوله به خود (نقش ها و رل های خود) و وسعت بخشی به فونکسیون های خود در زندگی اش

 تعیین می شود.

 

۲۱

 

·    انسان 

سوبسترا و حامل شخصیت است.

 

۲۲

·    باید میان این مشخصه اتریبوتیو انسانی (یعنی مشخصه ضرور که ماهیت هر فرد منفرد را تشکیل می دهد) و مشخصه مودال (یعنی مشخصه بی قید و شرط) انسانی تفاوت قایل شد.  

 

۲۳

·    شخصیت

 به مثابه مشخصه اتریبوتیو انسانی 

بدان معنی است که هر کس، شخصیتی است.

                                    

۲۴

·    تفاوت میان «انسان» و «شخصیت»

 ضمنا در این است که انسان، موجودی بیولوژیکی ـ جامعتی است.

·    (انسان دارای ماهیت بیولوژیکی ـ جامعتی است.)

·    مفهوم «شخصیت» اما فقط بیانگر ماهیت جامعتی انسان است.

 

۲۵

·    شخصیت 

جنبه و جانب جامعتی انسان است.

 

۲۶

·    انسان در روند توسعه جامعتی اش 

به کسب مشخصات شخصیت نایل می آید.

·    روندی که او در جریان آن، تاریخا (به لحاظ تاریخی) وارد مناسبات معینی با طبیعت، با انسان ها، طبقات، گروه ها و غیره ی دیگر، می گردد.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر