۱۴۰۳ بهمن ۱۹, جمعه

خود آموز خود اندیشی (۱۱۵۶)

 

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت هفتم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص  ۸۷)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم

 

 

برای چشم پوشی بر بود معنامند خویش و برای چشم پوشی بر هویت خویش،

باید نخست خانه خرد را مثل حافظ با «آتش میخانه» خاکستر کرد:

 

حافظ

خرقه زهد مرا، آب خرابات ببرد

خانه عقل مرا آتش میخانه بسوخت.

 شراب

مثل سیلی دار و ندار مادی ام را از بین برد

و

مثل آتشی خانه خردم (عقلم) را خاکستر ساخت.

 

 

خود ستیزی در ذات و طبیعت انسان نیست.

روی آوردن جاهلانه سعدی و حافظ به ایراسیونالیسم (خردستیزی) از این رو ست.

بدون ایراسیونالیسم نمی توان توده های مردم را به پرستش بت های طبقاتی فراخواند.

 

خرد با زیر پا نهادن منافع بنیادی خویش و طبقاتی خویش منافات دارد.

 

از این رو ست که جباران تاریخ برای ساختن جلاد و گورکن و خونریز از انسانها

به تخلیه مغز آنها از دستاوردهای علمی، اخلاقی و مدنی آغاز می کنند و مفاهیم خردگرا را با مفاهیم خردستیز جایگزین می سازند.

 

انسان خردستیز خرفت بی خرد

 به آسانی آب خوردن می تواند حتی داوطلبانه پدر و مادر و خواهر و برادرش را زنده به گور کند و جاهلانه بر سنگ گور آنها بشاشد.

 

تحقیر بی شرمانه خرد از سوی سعدی و حافظ علت طبقاتی دارد.

 

خواننده اشعار آنها باید نوکر و غلام بی اراده و مطلقا وابسته و گوش به فرمان از آب در آید.

خواننده اشعار آنها باید به پوکی خود و به پوچی حیات خود ایمان بیاورد،

 تا معبود خود را همه چیز خود بپندارد و خود را فدای آن کند.

تنها در آن صورت، در کف جلاد غم اربابش خواهد گفت، 

که « بنده ام، بنده، به کشتن ده و مفروش مرا»

(خلیل خطیب رهبر: دیوان غزلیات سعدی  ص  ۲۸.)

 

چنین موجودی به خرد مزاحم و بیدارگر نیاز نخواهد داشت.

خرد طالب بی چون و چرای استقلال عمل و اندیشه است.

خرد منادی لایزال خود مختاری انسان است.

خرد مخالف گوش به فرمانی و سرسپردگی غیر است.

از این رو ست که حافظ به تحقیر لومپن منشانه خرد برمی خیزد.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر