۱۴۰۳ آذر ۲۵, یکشنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (خ) خرد (عقل، فرنونفت، راسیون) (۱)

  

پروفسور دکتر  مانفرد بور

برگردان

شین میم شین
 

 
 
   

·      خرد (عقل)

خرد به طور کلی

 

۱

·      خرد به طور کلی به کردوکار فکری انسان اطلاق می شود که کلیت واقعیت عینی را (واقعیت عینی را به مثابه کل) در مد نظر دارد.

 

۲

·      خرد، در زبان آلمانی تا قرن هفدهم میلادی، به مثابه ترجمه کلمه لاتینی «هوش»  و فهم،  «راسیو» به کار می رفت.

·       (مایستر اکهارت و لوتر)

 

۳

·       

·      در فلسفه روشنگری ـ به ویژه از سوی کانت، ـ معنی خرد و فهم وارونه می شود

·      (مراجعه کنید به فهم).

 

خرد، به مثابه مفهوم اصلی در فلسفه کلاسیک بورژوائی

از بیکن و دکارت تا هگل و فویرباخ

 

۱  

·      مفهوم خرد در کانون جهان بینی نوین بورژوائی قرار می گیرد، و بر ضد ایدئولوژی جامعه فئودالی و نهادهای آن رو به تشکیل و تحکیم می رود.

 

۲

·      سیستم های منفرد فلسفه کلاسیک بورژوائی ـ علیرغم تفاوت های شان ـ همه به نحوی از انحا، از مفهوم خرد آغاز می کنند و به مفهوم خرد بر می گردند.   

 

۳

·      خرد به معنی توانائی انتقادی آغازین انسان برای رهایش خویش از احادیث، آیات، روایات و نظرات عتیقه و فرتوت تفسیر می شود.

 

۴

·      خرد در سیستم های فلسفه کلاسیک بورژوائی، به مثابه نیروئی خودنمائی می کند، که قادر به تغییر ایدئولوژی به میراث مانده و نظام جامعتی استبدادی ـ فئودالی، بر مبنای تفکر بورژوائی و در جهت توسعه جامعتی بورژوائی است.

 

۵

·      انگلس در رابطه با جنبش روشنگری فرانسه در قرن هجدهم ـ به ویژه در هیئت ماتریالیسم فرانسه ـ که بی تردید نقطه اوج تفکر کلاسیک بورژوائی، قبل از شکوفائی فلسفه کلاسیک بورژوائی آلمان بود، می نویسد:

 

الف

·      «مردان بزرگی که درفرانسه به روشنگری مغزها در رابطه با انقلاب آینده می پرداختند، خود به طرز انقلابی فوق العاده ای وارد صحنه عمل می شدند.

 

ب

·       آنها هیچ قدرت خارجی را ـ به هر نوعی هم که باشد ـ به رسمیت نمی شناختند.

 

پ

·      مذهب، طبیعت نگری، جامعه، نظام دولتی همه به تیغ تیز انتقاد بیرحمانه کشیده می شدند.

 

پ

·      همه چیزها یا می بایستی در محکمه خرد، ازحقانیت وجودی خود دفاع کنند و یا بر وجود خود چشم پوشی کنند.

 

ت

·      فهم اندیشنده ـ به مثابه معیار معیارها ـ در مورد همه چیز به کار می رفت.»

·      (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۱۹، ص ۱۸۹)

 

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر