۱۴۰۳ آذر ۲۱, چهارشنبه

درنگی در شعری از پروین اعتصامی تحت عنوان «بلبل و گل» (۸) (بخش آخر)

 
 

رخشنده اعتصامی

 (۱۲۸۵ –  ۱۳۲۰)، 

معروف به  پروین اعتصامی 

 

درنگی

از 

میم حجری
گفت: 

«رازی که نهان است ببین
اگرت دیدهٔ بینائی هست


هم از امروز سخن باید گفت
که خبر داشت که فردائی هست.»

بلبل در جواب گل گفت:
«اگر چشم بینایی داری،  راز نهان را ببین.
بهتر است که از امروز سخن برانیم.
چون معلوم نیست که فردایی در بین باشد.»
 
پروین
در این بند پایانی شعر مبتنی بر گفتگو،
از تفاوت عاشق با معشوق در هیئت بلبل و گل پرده برمی دارد.
عاشق اهل نیاز است
و
فکر و ذکری جز وصل فی الفور و کامگیری در سر ندارد.
 
معشوق
اما
اهل راز و به همین دلیل، اهل ناز است.
 
 
 
دیالک تیک سه عضوی نیاز و راز و ناز 
را
مدیون محمد زهری هستیم.
 
عاشق
از راز بیزار است.
رازی که دلیل و علت ناز معشوق است.
 
عاشق
اصولا و اساسا
خردستیز است.
به همین دلیل 
لحظه حاضر را مطلق می کند و فردا را انکار.
یعنی
عملا
تریاد  ماضی و مضارع و مستقبل را قبول ندارد.
 
پایان 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر