درنگی
از
میم حجری
خریت = شناخت حقیقت و دیدن حقیقت و ضمنا اعتقاد به دروغ
فرنگی
اولا
حقیقت دیدنی و شنیدنی و لمس کردنی و محسوس نیست.
یعنی
با شناخت حسی نمی توان به کشف حقیقت نایل آمد.
مثال ساده و ساده لوح قهم:
هر بشر و جانور همه روزه می بیند که خورشید دور زمین می رقصد:
از شرق بیدار می شود و در غرب به خواب می رود.
فرنگی
اولا
حقیقت دیدنی و شنیدنی و لمس کردنی و محسوس نیست.
یعنی
با شناخت حسی نمی توان به کشف حقیقت نایل آمد.
مثال ساده و ساده لوح قهم:
هر بشر و جانور همه روزه می بیند که خورشید دور زمین می رقصد:
از شرق بیدار می شود و در غرب به خواب می رود.
این اما دیدن حقیقت نیست
این وارونه دیدن است.
اگرچه ادعای گردش خورشید به دور زمین
نه دروغ، بلکه راست راست است.
مثال ساده و ساده لوح قهم دیگر:
هر بشر و جانور می بیند که زمین مسطح و ساکن است.
این اما دیدن حقیقت نیست.
این به زبان حریفی
هر بشر و جانور می بیند که زمین مسطح و ساکن است.
این اما دیدن حقیقت نیست.
این به زبان حریفی
به معنی زل زدن به چیزی است و نه دیدن آن چیز.
ثانیا
برای شناخت حقیقت
به ساز و برگ متدیکی و تئوریکی مارکسیستی (دیالک تیک ماتریالیستی و ماتریالیستی ـ دیالک تیکی و تاریخی و تئوری شناخت مارکسیستی) نیاز است.
به همین دلیل فراگیری فلسفه علمی (مارکسیسم) الزامی است
مارکسیسم
چیزی تجملی نیست تا با ان پوز بدهی و آبرو ببری.
مارکسیسم
چیزی تجملی نیست تا با ان پوز بدهی و آبرو ببری.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر