ابن عربی
درنگی
از
میم حجری
صوفی برحسب رسم "بندگی" خدا را پرستش و با او نیایش نمیکند ...
بلکه بر حسب "عشق" ؛ این حرکت را انجام میدهد ...
چون "زیبایی" را شناخته است ، خالق زیبایی را ستایش میکند ...
تصوف بر "مدار عشق میچرخد" ، نه بر مدار "جبر و تعبد و زور مداری" ..
ابن عربی
ابن عربی
۱
صوفی
چون "زیبایی" را شناخته است ، خالق زیبایی را ستایش میکند ...
ابن عربی از فلسفه عرفان و تصوف خبر ندارد.فرق و تفاوت و تضاد عارف با عابد و عرفان با فقه این است
که
عرفان
بشریت را از میانجیگری و میانجیگران (انبیاء، ائمه، اولیا، فقها و غیره) و نهادهای میانجیگری بین خلق و خدا (کنیسه و کلیسا و مسجد و معبد و غیره)
بی نیاز می سازد.
عرفان
فرقی بین خلق و خدا نمی بیند تا به وساطتی و واسطه ای نیاز افتد.
شعار جنون آمیز منصور حلاج، انا الحق (من خدا هستم)
بیانگر گستاخانه پانته ئیسم (همه چیز و همه کس خدایی) است.
وقتی فرقی بین خلق و خدا و خر و خورجین و خرما نباشد،
عبد و عبادت و معبد و معبود
بی معنی می گردد.
در نتیجه
خودپرستی عین خداپرستی می گردد.
خانه و بتخانه و میخانه و خداخانه (کعبه) و شبخانه و قمارخانه
یکی و یکسان می گردد.
مولانا
در راه طلب
عاقل و دیوانه یکیست
در شیوهٔ عشق
خویش و بیگانه یکیست
آن را که شراب وصل جانان دادند
در مذهب او
کعبه و بتخانه یکیست
نشانه نادانی او است.
چون عرفان
کمترین فرقی بین زشتی و زیبایی نمی بیند.
مهم ترین مشخصه عرفان
انکار دیالک تیک عینی است.
انکار دیالک تیک ماده و روح، وجود و شعور، انسان و خدا، جاهل و عالم، خیر و شر، شادی و غم، حیات و ممات ... است.
شعر شاهکار مولانا تخت عنوان «از جمادی مردم و نامی شدم»
را
باید با توجه به این طرز تفکر درک کرد و توضیح داد.
و گرنه مولانا از بیولوژی و داروین و توسعه و تکامل و مارکسیسم خبر نداشته است.
دیالک تیک ستیزی
اما
به خردستیزی (ایراسیونالیسم) منجر می شود.
عرفان
بر خلاف فقه و فلسفه و علوم،
بشریت را از خرد اندیشنده بی نیاز می سازد.
وقتی فرقی بین خر و خدا و خلق و خرما و خورجین وجود نداشته باشد،
چه نیازی به خرد و شناخت و شعور باقی می ماند؟
به همین دلیل،
عرفان مکتبی خردستیز است.
عرفان نیازی به حمایت علم و عقل و اندیشه و تفکر و استدلال و دلیل ندارد.
برای عرفان
خودشناسی با خداشناسی و جامعه شناسی و جهان شناسی و خرشناسی یکی است.
به همین دلیل
همه مذاهب برای اثبات خرافات خود به عرفان نیاز دارند.
به همین دلیل
هر مذهبی عرافن خاص خود را دارد.
به همین دلیل
هر لاشخور عوامفریبی، عارفی است.
به همین دلیل
عرفان
(میستیک)
یکی از محبوب ترین مکاتب امپریالیسم است.
بی دلیل نیست که هالیوود با نقش بازی سکسی ترین هنرپیشه اش،
«دیکاپریو» در نقش «مولانا»
فیلمی راجع به مولانای همجنسگرا و حتی بچه باز ساخته است
که ما ندیده ایم.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر