درنگی
از
میم حجری
پریناز
جمهوری اسلامی ضد امپریالیسم به معنای عام نیست بلکە دارای تضاد منافع با غرب است
وخود در تلاش است به امپریالیسم حداقل در منطقه با ایدئولوژی شیعی بدل شود.
معنی تحت اللفظی توأم با ویرایش:
طبقه حاکمه در جمهوری اسلامی،
طبقه اجتماعی ضد امپریالیستی ئی نیست.
طبقه حاکمه در جمهوری اسلامی
با امپریالیسم جهانی، تضاد منافع دارد.
طبقه حاکمه در جمهوری اسلامی
در تلاش تبدیل شدن به قدرتی امپریالیستی حداقل در منطقه است.
طبقه حاکمه در جمهوری اسلامی
در تلاش تبدیل شدن به امپریالیسمی با ایده ئولوژی شیعی است.
همانطور که روسیه اولیگارشیستی،
نتیجه شکست انقلاب سوسیالیستی اکتبر بوده،
جمهوری اسلامی فوندامنتالیستی ـ شیعی
هم نتیجه شکست انقلاب بورژوایی سفید بوده است.
یعنی
نوعی رستاوراسیون (احیای شرایط سرنگون شده سابق) بوده است.
اگر روسیه اولیگارشیستی
از مرحله سوسیالیستی توسعه جامعه،
به قهقرای اولیگارشیستی سقوط کرده،
جمهوری اسلامی فوندامنتالیستی
از مرحله توسعه بورژوایی جامعه
به قهقرای فئودالیستی - فوندامنتالیستی - شیعی سقوط کرده است.
جمهوری اسلامی فوندامنتالیستی
سودای برگشت به ریشه های صدر اسلامی را در سر دارد.
اشکال اساسی ارتجاع ضد کمونیستی روس،
فقدان طبقه متوسط به مثابه پایگاه اجتماعی بورژوازی بود.
به همین دلیل
در روسیه اولیگارشیستی
وسایل اساسی تولید جامعه تحت مالکیت اقلیتی انگل قرار می گیرند
که اولیگارش نامیده می شوند.
در نتیجه
از خرابات اتحاد جماهیر شوروی، طویله های اولیگارشیستی سر بر می کشند.
در ایران هم ارتجاع فئودالیستی ـ فوندامنتالیستی
پس از خلع ید از بورژوازی مدرن تحت سرکردگی دربار،
وسایل اساسی تولید را تحت مالکیت اشرافیت و تجارت و روحانیت و بنیادها و سپاه و غیره در می آورد.
بدین طریق،
طبقه حاکمه ارتجاعی عجق ـ وجق عجیب جدیدی تشکیل می یابد
و
جامعه در بحران دست و پا گیری فرو می رود.
اگر روسیه اولیگارشیستی،
سودای احیای تزاریسم را در سر می پرورد،
جمهوری اسلامی فوندامنتالیستی
سودای احیای امپراطوری ایرانی را در زر ورق دولت اسلامی در سر می پرورد.
هر دو
ایدئآل و آرمان خود را در ماضی بر باد رفته و از یاد رفته می جویند.
یکی از دلایل جنگ طلبی و جنگ افروزی و ماجراجویی هر دو،
فقدان دورنمای تاریخی انقلابی ـ آتی است.
همه چیز جمهوری اسلامی بوی کهنگی می دهد.
همه چیز جمهوری اسلامی
بسان فوندامنتالیسم سنی در انواع و اقسام گونه گونش.
از ماضی برباد رفته به عاریت گرفته می شود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر