درنگی
از
شین میم شین
کارل مارکس
بار سنت همه نسلهاى گذشته با تمامى وزن خود بر مغز زنده گان سنگينى مي کند
( و حتى هنگامى که اين زنده گان گويى بر آن مي شوند تا وجود خود و چيزها را به نحوى انقلابى دگرگون کنند و چيزى يکسره نو بيافرينند)
معنی تحت اللفظی:حتی وقتی زتده ها در صدد تحول انقلابی وجود خود و وجود چیزها و نوسازی یکسره برمی آیند،
بار سنت نسل های ماضی با تمامی وزنش بر مغزشان سنگینی می کند.
سنت و تجدد
(ترادیسیون و مدرنیته)
بر خلاف تصور مارکس
حتما نباید باری بر دوش مغز بشر باشد.
سنت و تجدد
فرم اند و می توان آندو را با محتواهای مطلوب و متنوع پر کرد وبرای توسعه انقلابی جامعه به خدمت گرفت.
فقط کافی است، به تعریف علمی سنت نظر اندازیم:
ترادیسیون (سنت)
واژه ای لاتینی است که به معانی زیر است:
پا فراتر گذاری
گذار
روایت
میراث
و
دست به دست شدن معاییر عملی
انتقال اعتقادات
انتقال تصورات عقیدتی و غیره
و
به خود آنچه که دست به دست شده
(به عنوان مثال، موافقت ها، قراردادها، آداب و رسوم و عادات و اخلاقیات)
ترادیسیون (سنت)
می تواند در درون گروهی و یا میان نسل ها انتقال یابد.
ترادیسیون (سنت)
می تواند به طور شفاهی (سینه به سینه) و یا کتبی منتقل شود.
ترادیسیون (سنت)
می تواند از طریق تربیت، سرمشق و سر لوحه قرار دادن و تقلید منتقل شود.
صحت نظرات ما در بخش پیشین این تحلیل اثبات می شود.
سنت
حتما نباید منفی و مزخرف و مذموم باشد.
تازگی چیزی
دلیلی بر بهتر و مترقی تر و مفیدتر بودن آن چیز نیست.
سنت ستیزی خرکی و مکانیکی
کسب و کار خردگرایان نیست.
سنت ستیزی خرکی و مکانیکی
ولی بهترین وسیله برای عوامفریبی و روی کار آوردن مرتجعین سنتگرا ست.
مثال:
جلال آل احمد نیمه فاشیست ـ نیمه فوندامنتالیست اسلامی
در «خسی در میقات» با اقامه نماز بدون مهر،
خود را خیلی خیلی مدرن و متجدد جا می زند.
بدین طریق
خود نماز خواندن با محتوای ایده ئولوژیکی برده داری اش،
هم توجیه می شود و هم تأیید.
خیلی از جوانان در زمان شاه، در مساجد به تقلید از جلال ال عبا
بدون مهر نماز می خواندند و مورد ریشخند سکنه دهات و قصبات قرار می گرفتند.
مثال دیگر:
سایه ساده لوح
برای اثبات مدرنیته خمینی، انتقاد خمینی از معلمش بروجردی را در زمینه فراخواندن نوکرش با به صدا در آوردن زنگوله ای برجسته می کند
و
آلترناتیو مدرنی از قبیل تلفنی برای او عرضه می دارد.
مدرنیته ها و مدرنیسم هایی از این فقط به درد عوامفریبی می خورند و نه به درد روشنگری علمی و انقلابی و تحول انقلابی جامعه.
سنن به میراث مانده در جامعه
را
می توان و باید به خدمت گرفت و ضمنا توسعه داد.
مثلا مجالس روضه خوانی، مراسم عزاداری و غیره را.
ای بسا معلمین توده ای که برای حفظ رابطه با توده و حراست از آن و توسعه اش
پیشاپیش دسته عزاداران نوحه خوانده اند.
در نماز جماعت شرکت داشته اند.
در مجالس روضه خوانی شرکت داشته اند و روشنگری علمی و انقلابی کرده اند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر