۱۴۰۳ مهر ۱۹, پنجشنبه

درنگی در کامنتی از پریناز راجع به جمهوری اسلامی (۸)

  

 درنگی

از 

میم حجری

 

پریناز

جمهوری اسلامی ضد امپریالیسم به معنای عام نیست بلکە دارای تضاد منافع با غرب است وخود در تلاش است به امپریالیسم حداقل در منطقه با ایدئولوژی شیعی بدل شود.

 
معنی تحت اللفظی توأم با ویرایش:
طبقه حاکمه در جمهوری اسلامی، 
طبقه اجتماعی ضد امپریالیستی ئی نیست.
طبقه حاکمه در جمهوری اسلامی
 با امپریالیسم جهانی، تضاد منافع دارد.
طبقه حاکمه در جمهوری اسلامی
در تلاش تبدیل شدن به قدرتی امپریالیستی حداقل در منطقه است.
طبقه حاکمه در جمهوری اسلامی
 در تلاش تبدیل شدن به امپریالیسمی با ایده ئولوژی شیعی است.
 
سؤال این است که منظور پریناز از «امپریالیسمی با ایده ئولوژی شیعی»  چیست؟
 
برای پیدا کردن جواب به این سؤال باید پرسید:
منظور از ایده ئولوژی چیست؟
 
ایده ئولوژی
یکی از چیزهای فکری ئی است که از تجریدشان عالی ترین مفهوم (مقوله) فلسفی روح و یا شعور  می یابد.
به همان سان که  از تجرید کلیه چیزها و پدیده ها و سیستم های مادی، 
عالی ترین مفهوم (مقوله) فلسفی ماده و یا وجود تشکیل می یابد.
یعنی
ما با دیالک تیک ماده و روح (وجود و شعور) سر و کار داریم 
که ضمنا مسئله اساسی فلسفه است 
و 
جهان بینی هر کس بسته به راه حل این مسئله تعیین می شود:
هر کس ماده را مقدم بر روح (وجود را مقدم بر شعور) بداند، 
جهان بینی ماتریالیستی دارد
و
هر کس برعکس، روح را مقدم بر ماده (شعور را مقدم بر وجود) بداند، 
جهان بینی ایدئالیستی دارد. 
 
ایده ئولوژی
چیزی طبقاتی است.
 
ایده ئولوژی
طبقاتی ترین چیز طبقاتی است.
 
کسی یافت نمی شود که ایده ئولوژی نداشته باشد.
 
به زبان هگل
 می توان گفت که ایده ئولوژی را بشریت با شیر مادر اندر می کند 
و با کفن و دفن، به در می راند.
 
اسلام و شریعت شیعی ایده ئولوژی بوده اند و هستند و خواهند بود.
یعنی
محتوای طبقاتی دارند.
 
درک و برداشت و استنباط اعضای طبقات اجتماعی مختلف از اسلام و شریعت شیعی،
فقط به ظاهر یکسان است.
 
تصورات و تصاویر دهقانان فقیر از خدا و انبیاء و ائمه و احکام شرعی 
چه بسا ضد تصورات و تصاویر اشراف فئودال و روحانی و بورژوازی سنتی بازاری است.    
 
در قاموس توده های دهقانی،
بهشت زیر پای زحمتکشان است و خدا طرفدار سرسخت آنها ست.
 
به اغنیا و استثمارگران در این دنیا خوش می گذرد، ولی در دنیای دیگر،
ورق صد در صد بر می گردد و لذات مادی و روحی فقط نصیب زحمتکشان و تهیدستان می شود.
 
اسلام و شریعت شیعی 
را
می توان در ایران و دیگر کشورها به دو دسته طبقه بندی کرد:

۱
اسلام و شریعت شیعی فئودالی ـ بورژوایی
(به نمایندگی بروجردی ها و شریعتمداری ها)

۲
اسلام و شریعت شیعی فوندامنتالیستی ـ اسلامی 
(به نمایندگی خمینی ها، جلال آل احمدها و غیره)
 
سؤال اکنون این است که تفاوت طبقاتی ـ ماهوی ایندو به مثابه ایده ئولوژی چیست؟



اگر سوبژکتیویزه کنیم، یعنی با توجه به سوبژکت هایی در نظرگیریم که ایندو نوع از اسلام و شریعت شیعی را نمایندگی میکنند،
 باید پرسید:
تفاوت و تضاد بروجردی و یا شریعتمداری با خمینی و خامنه ای و جلال ال احمد و غیره چیست؟
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر