پروفسور دکتر وینفرید شرودر
برگردان
ادامه
الف
استوئیسم
۱
سیسرو
(سیسه رو)
(۱۰۶ ـ ۴۳ ق. م.)
· برای آشنائی دقیق با تاریخیت (خصلت تاریخی داشتن) و تاریخ حقوق طبیعی می توان به حقوق طبیعی استوئیکی مراجعه کرد که توسط سیسرو و استوئیسم رومی تنظیم یافته است.
۲
· حقوق طبیعی استوئیکی حاوی این نظریه است که بشریت در آغاز در شرایط آزاد و برابر زندگی می کرد و روابط میان انسان ها مبتنی بر بشردوستی (هومانیته) بود.
۳
· بشر دوستی هم قانون طبیعی مبتنی بر عقل بود.
(یعنی در جامعه طبیعی، خرد فرمانفرما بود.
مترجم)
۴
· پس از آن که به سبب خود پرستی، مال پرستی و جاه پرستی این «عصر طلائی» متلاشی می شود، به مثابه واکنش در مقابل شر، از همان قانون طبیعی مبتنی بر عقل، نظام جامعتی مبتنی بر مالکیت خصوصی و نظام دولتی مبتنی بر حقوق مثبت تشکیل می یابد.
۵
· نتیجه نهائی این می شود که باید تحت مناسبات موجود خود را حفظ کرد و در مقابل اشرار ایستادگی کرد.
۶
· از حقوق طبیعی مطلق دوران آغازین، حقوق طبیعی نسبی دوران ما بعد (به قول ارنست ترولچ) پدید می آید که عمدتا به توجیه نظام دولتی و حقوقی موجود می پردازد.
اپیکوریسم
۱
· اپیکور و پیرو آموزه او، لوکره تیوس کاروس به قطع رابطه با ایده عصر طلائی و ایده حقوق طبیعی مطلق جامه عمل می پوشانند.
۲
· آنها معتقد بوده اند که حقوق منطبق با طبیعت عبارت از توافق مفیدی است که بنا بر آن، انسان ها نباید به یکدیگر صدمه برسانند و از یکدیگر صدمه ببینند.
۳
· آنها معتقد بوده اند که بنی نوع بشر با شناخت معایب و نواقص وضع طبیعی آغازین به این نتیجه می رسد که باید بر طبق یک موافقت نامه قراردادی به جبر حقوق تن در دهند.
۴
· لوکره تیوس در کتاب خود تحت عنوان «در باره طبیعت چیزها» (۱۱۳۱ ـ ۱۱۳۳) می نویسد:
· «از آنجا که بنی نوع بشر از جنگ لاینقطع و از زندگی زیر زورگوئی به تنگ آمده بود، رفته رفته خود را تسلیم قانون و جبر حقوق می کند.»
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر