سرگی لئونیدوویچ روبین اشتاین
برگردان
شین میم شین
فصل دوم
کردوکار روانی و واقعیت عینی
۴
۱۴
· در کلیه مراحل و یا فرم های شناخت هم می توان معیار مشترک اوبژکتیویته (عینیت) را اثبات کرد.
· این معیار مشترک اوبژکتیویته (عینیت) را پراتیک تشکیل می دهد.
پراتیک
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/11454
۱۵
· درعین حال اما سوبژکتیویته و اوبژکتیویته در هر مرحله شناخت به انحای مختلف نمودار می گردند.
۱۶
· ادراک (استنباط) در فرم های اولیه اش عمدتا در مشاهده کم و یا بیش اوبژکت بیواسطه موجود است.
۱۷
· روند ادراک به مثابه چنین چیزی در شعور نمودار نمی گردد.
(اگر مشاهده آماجگرا را وارد ادراک نکنیم.
ادراکی که در واقع، تفکر حسی ئی است.)
۱۸
· تفکر، بیشتر به مثابه کردوکار فکری بشر عرض اندام می کند.
۱۹
· یعنی به مثابه کردوکار فکری سوبژکت عرض اندام می کند.
۲۰
· «سوبژکتیویته»، بدین معنا در تفکر در معنی اول و عام این کلمه، به میزان قوی تری عرض اندام می کند.
· به میزانی قوی تر از آن که در ادراک عرض اندام کرده است.
۲۱
· همزمان، تفکر انتزاعی بنا بر محتوایش به اوبژکتیویته ای دست می یابد که در دسترس احساس و یا ادراک نیست.
۲۲
· ما اکنون برای نشان دادن سوبژکتیو و اوبژکتیو (و ضمنا برای نشان دادن فکری) در فرم های مشخصش، به انالیز (تجزیه و تحلیل) روند شناخت می پردازیم.
روند شناخت
ادراک به مثابه شناخت حسی جهان خارج
۱
· شناخت از احساس و ادراک تا تفکر انتزاعی، یعنی تفکر مفهومی روند یکپارچه و واحدی است.
۲
· از انجا که احساس و مفهوم ماهیتا متفاوت از یکدیگرند، در این روند می توان میان حلقات متفاوت تفاوت گذاشت.
مراجعه کنید
به
مفهوم
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/2855
تفکر مفهومی
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/13278
پایان
۳
· می توان حتی به «جهش» معینی پی برد که شناخت در این گزار به تفکر انتزاعی صورت می بخشد.
۴
· اما علیرغم آن، نباید مرحله حسی (سنسوئآل) شناخت و مرحله منطقی و یا عقلی (راسیونال) شناخت را از یکدیگر ایزوله و مجزا ساخت و خارجا (به طور خارجی) رو در روی یکدیگر قرار داد.
· کاری که چه بسا صورت می گیرد.
۵
· چنین کاری (در مقابل هم قرار دادن خارجی مرحله حسی (سنسوئآل) و مرحله منطقی و یا عقلی (راسیونال) شناخت) تاب مقاومت در برابر انتقاد ندارد و با جریان واقعی روند شناخت هم مطابقت ندارد.
۶
· اثبات پیوند مرحله حسی با مرحله انتزاعی دشوار نیست.
۷
· قبل از همه باید گفت که شناخت انتزاعی بدون شناخت حسی محال و امکان ناپذیر است.
(در دیالک تیک حسی و عقلی
نقش تعیین کننده از آن حسی است.
· مراجعه کنید به حسی و عقلی
حسی و عقلی
(سنسوئال و راسیونال)
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/14897
مترجم)
۸
· بدین معنی، نه فقط درست که هر تفکر تئوریکی (نظری) در تحلیل نهایی، بر منبای داتاهای تجربی (امپیریکی) صورت می گیرد و ضمنا به محتوای انتزاعی از طریق آنالیز (تجزیه و تحلیل) کم و یا بیش بنیادی (اساسی) داتاهای حسی می توان دست یافت، علاوه بر آن، به عمیق ترین معنی اش، در تفکر انتزاعی همیشه این و یا آن درونمایه حسی به صورت بسیار تقلیل یافته، حبس شده است که همزمان پایه و اساس آن است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر