۱۴۰۳ شهریور ۱۷, شنبه

درنگی در سخنی از مسعود دلیجانی راجع به فحشاء (۱۱)

   


درنگی

از 

میم حجری
 
 
 هدف بورژوازی که در پشت منافع فواحش و رسمیت بخشی به فواحش پنهان می شود، از اطلاق پرولتاریا به لومپن پرولتاریا نه دفاع از فواحش که رسمیت بخشی به فاحشه گری است. 
 
معنی تحت اللفظی:
بورژوازی  به دفاع از منافع فواحش 
تظاهر می کند
و
به فحشاء رسمیت می بخشد.
بورژوازی 
لومپن پرولتاریا را پرولتاریا می نامد.
هدف بورژوازی رسمیت بخشی به فحشاء است.
 
 
۱
هدف بورژوازی رسمیت بخشی به فحشاء است.
 
رسمیت بخشی به خیلی از چیزها مثلا به انواع و اقسام مذهب و فرقه و گرایش و جنبش و مکتب و مسلک توسط طبقات حاکمه و یا حتی اختراع و ترویج آنها
بر خلاف تصور مسعود،
نه هدف، بلکه وسیله است.
 
مسعود از دیالک تیک وسیله و هدف، وسیله و آماج و وسیله و فونکسیون خبر ندارد.
 
پراگماتیسم  و واریانت امریکایی اش، اینسترومنتالیسم
کعبه آمال امپریالیسم است.
 
مراجعه کنید
به

 

پراگماتیسم

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/11561

 

پایان

 

پراگماتیسم

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/5340

 

پایان

 

اینسترومنتالیسم

(ابزارگرایی)

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/11316

 

پایان


طبقه حاکمه امپریالیستی 
جهانپهلوان در اینسترومنتالیزاسیون همه چیز هستی است
تا از منافع استراتژیکی خود دفاع به عمل آورد.
یعنی 
مالکیت خصوصی کاپیتالیستی بر وسایل تولید را حفظ کند.

طبقه حاکمه امپریالیستی
بر خلاف تصورات و خرافات و توهمات خلایق، خر نیست.

رابطه طبقه حاکمه امپریالیستی با لومپنیسم، 
رابطه دیالک تیکی بغرنجی است و باید مورد تجزیه و تحلیل مارکسیستی مشخص قرار گیرد.

هم حمایت طبقه حاکمه امپریالیستی از فواحش و هم «رسمیت بخشی» به فحشاء،
حساب شده و اندیشیده و سنجیده و پراگماتیستی است.

البته مفهوم رسمیت بخشی، اگرچه حاوی ذراتی از حقیقت است، ولی دقیق و درست نیست.
 
دقیق و درست چیست؟

برای پیدا کردن جواب به این سؤال باید سیاست طبقه حاکمه و هیئت حاکمه امپریالیستی و فئودالیستی ـ فوندامنتالیستی را به طور تاریخی ـ مشخص بررسی کرد.

سیاست دول امپریالیستی 
در رابطه با مثلا فحشاء و مواد مخدر و غیره، 
محتوا و آماج سوسیال و راسیونال و اینسترومنتال دارد.

سیاست دول امپریالیستی 
مبتنی بر سازماندهی به همه چیز طبیعت و جامعه و تفکر برای کنترل طبقاتی پدیده ها و روندها و سیستم های مربوطه و ضمنا برای تکثیر ثروت طبقه حاکمه است.

مثال:
دول امپریالیستی
برای معتادان جامعه، مراکز مثلا هروئین کشی پدید می آورند تا هروئین کشی به طرز بهداشتی صورت گیرد و به اشاعه ایدز و مرگ و میر اعضای معتاد جامعه منجر نشود.

دول امپریالیستی
امپریالیستی
چه بسا به قانونی کردن مواد مخدر و خرید و فروش رسمی و کنترل شده آن مبادرت می ورزند تا هم مواد مخدر کیفیتا بهتری در اختیار معتادان قرار گیرد و هم جلوی قاچاق مواد مخدر و آنارشی حاکم بر این عرصه گرفته شود.
 
فقط کافی است نظری به وضع معتادان در افغانستان و یا ایران بیندازیم و ببینیم که تفاوت فی مابین از کجا ست تا به کجا.
 
دول امپریالیستی  
در زمینه فحشاء هم  همین کار را می کنند:
با سازماندهی راسیونال و سوسیال فحشاء 
به آنارشی حاکم در عرصه فحشاء حتی الامکان غلبه می کنند و ضمنا از فواحش مالیات می گیرند و در صورت پیری و بیکاری 
از آنها حمایت رسمی و دولتی تمامجامعتی به عمل می آورند.
مثلا به انها حقوق بیکاری می دهند.
 
ضمنا
فواحش را از نعمت معاینات و معالجات پزشکی برخوردار می سازند و به رعایت اکید موارد بهداشتی (استفاده از کندوم و غیره) مکلف می سازند و از اشاعه ایدز و امراض مقاربتی پیشگیری به عمل می آورند.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر