۱۴۰۳ شهریور ۱۰, شنبه

قرآن کریم از دیدی دیگر (سوره النساء ویا زنان) (۳۰۶)

   

ویرایش و تحلیل

از

فریدون ابراهیمی

﴿مَّا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ۖ وَمَا أَصَابَكَ مِن سَيِّئَةٍ فَمِن نَّفْسِكَ ۚ وَأَرْسَلْنَاكَ لِلنَّاسِ رَسُولًا ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ شَهِيدًا﴾
[ النساء: ۷۹]

هر خيرى كه به تو رسد از جانب خداست و هر شرى كه به تو رسد از جانب خود تو است. تو را به رسالت به سوى مردم فرستاديم و خدا به شهادت كافى است.


کریم در این آیه، به خودگویی مشغول بوده است:

مخاطب کریم، خود او ست.

اگر محتوای این آیه را تعمیم ببخشیم.

یعنی اگر خصلت خاص آن را کنار بگذاریم و بدان خصلت عام ببخشیم،

هر خیری که به خلایق می رسد، از خدا می رسد و هر شری به آنها که می رسد، از خود آنها می رسد.

 

این ادعای کریم،

با دعاوی دیگر او تناقض دارد.

مگر شر قرار نبود، مثل خیر از خدا باشد؟

مگر شر قرار نبود، سزای خدا به خاطر اعمال بد افراد باشد؟

ضمنا

خیر و شر مفاهیم انتزاعی اند و قابل تفسیر دلبخواهی اند.

وقتی ادعا می شود که تکان برگها حتی بنا بر مشیت آهنین الهی است،

چگونه می توان ادعا کرد که بدبختی  بشر بدون اراده و مشیت الهی پدید می آید؟


﴿مَّن يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ ۖ وَمَن تَوَلَّىٰ فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا﴾
[ النساء: ۸۰]

هر كه از پيامبر اطاعت كند، از خدا اطاعت كرده است. و آنان كه سرباز زنند، پس ما تو را به نگهبانى آنها نفرستاده‌ايم.

محتوای این آیه کریم، این است که اطاعت از خدا مساوی با اطاعت از رسول خدا ست.

اگر کسی از رسول خدا اطاعت نکند، نباید انتظار حمایت از رسول خد را داشته باشد.

این ادعای کریم فاقد اعتبار علمی و عقلی و منطقی و تجربی است.

چرا باید اطاعت از فرستاده کسی، مثلا اطاعت از پاسبانی، مساوی با اطاعت از خود او، مثلا پادشاه کشور باشد؟


ضمنا

مگر خود رسول خدا نگفته که انا عبد الله (من بنده خدا هستم)، پس دلیل اطاعت بنده از بنده دیگر و حمایت بنده از بنده دیگر

چیست؟

کریم علاوه بر آن، خط و نشان می کشد:

اگر کسی از کریم اطاعت نکند، کریم اعتنایی به او نخواهد داشت.

مثلا از او مراقبت به عمل نخواهد آورد.

در این آیه، از خودخواهی کریم پرده برمی افتد.


ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر