۱۴۰۳ شهریور ۶, سه‌شنبه

قرآن کریم از دیدی دیگر (سوره النساء ویا زنان) (۳۰۴)

 

ویرایش و تحلیل

از

فریدون ابراهیمی

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَكُمْ فَانفِرُوا ثُبَاتٍ أَوِ انفِرُوا جَمِيعًا﴾
[ النساء: ۷۱]

اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، سلاح بگيريد و آنگاه هوشيارانه، فوج فوج يا يكباره، به جنگ رويد.

محتوای این آیه کریم را دعوت مسلمین به جنگ تشکیل می دهد.


﴿وَإِنَّ مِنكُمْ لَمَن لَّيُبَطِّئَنَّ فَإِنْ أَصَابَتْكُم مُّصِيبَةٌ قَالَ قَدْ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيَّ إِذْ لَمْ أَكُن مَّعَهُمْ شَهِيدًا﴾
[ النساء: ۷۲]

 و به راستی از (میان) شما کسی است که (از شرکت در جهاد) سستی می کند، پس اگر مصیبتی به شما برسد، می گوید: 
خداوند بر من انعام کرد که با آنان حاضر نبودم.

﴿وَلَئِنْ أَصَابَكُمْ فَضْلٌ مِّنَ اللَّهِ لَيَقُولَنَّ كَأَن لَّمْ تَكُن بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُ مَوَدَّةٌ يَا لَيْتَنِي كُنتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزًا عَظِيمًا﴾
[ النساء: ۷۳]

و اگر فضل و غنیمتی از جانب خدا به شما برسد، چنان که گویا هرگز میان شما و آنان دوستی و مودتی نبوده، می گویند: ای کاش من هم با آنها بودم، و به کامیابی بزرگی نائل می شدم.


کریم در این دو آیه 

 واکنش مسلمینی را که حاضر به شرکت در جنگ نبوده اند، در صورت شکست و پیروزی شرکت کنندگان در جنگ 

تشریح می کند:

اگر مسلمین در جنگ شکست بخورند، شکر خدا را به جای می آورند که در جبهه جنگ نبوده اند و صدمه ای ندیده اند.

اگر پیروز شوند و دست به غارت اموال حریف بزنند، تأسف می خورند که شرکت نکرده اند و دستخالی مانده اند.

﴿۞ فَلْيُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يَشْرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالْآخِرَةِ ۚ وَمَن يُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيُقْتَلْ أَوْ يَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا﴾
[ النساء: ۷۴]

 پس کسانی که زندگی دنیا را به آخرت فروخته اند، باید در راه خدا پیکار کنند، و آن کسی که در راه خدا پیکار کند، چه کشته شود یا پیروز گردد، به زودی پاداش بزرگی خواهیم داد.

کریم به شرکت کنندگان در جنگ هم در صورت شکست و هم در صورت پیروزی،

وعده پاداش می دهد.

پاداش نسیه به مرده ها و پاداش نقد به زنده ها.

کریم

قتل و غارت و غنیمت گرفتن در جنگ را پاداش الهی جا می زند.

یعنی میان پاداش نسیه و نقد فرقی نمی گذارد.

مشخصه مرکزی انسان شناسی و جامعه شناسی کریم،

انکار سوبژکتیویته مسلمین است.

این به معنی سلب آدمیت از آدمیان است.

بدین طریق بشر به درجه ای نازل تر از جانور تنزل می یابد و سربار منتکش خدا می شود.


ثروت ـ تئوری سعدی و حافظ هم همین است:

نعمت و ثروت نه نتیجه زحمت است و نه نتیجه غارت.

نعمت و ثروت خدا دادی است.


﴿وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَٰذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِيرًا﴾
[ النساء: ۷۵]

 و شما را چه شده است که در راه خدا و (برای یاری) مردان و زنان و کودکان،مستضعف پیکار نمی کنید،
 آنان که می گویند: 
«پروردگارا! ما را از این شهر (مکه) که اهلش ستمگرند، بیرون ببر، و از جانب خود، برای ما سر پرستی قرار بده، و از جانب خود یار و مدکاری برای ما مقرر کن».

در این آیه، معلوم می شود که مسلمین در مکه حاضر به جنگ نمی شوند

و

کریم  از آنها می خواهد که نه فقط در راه خدا، بلکه در راه دفاع از مستضعفین (کودکان و زنان و پیران) بجنگند.

کریم ضمنا به آنها وعده پست و مقام می دهد:

وعده یاری و مددکاری و سرپرستی مستضعفین

را.


ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر