سرگی لئونیدوویچ روبین اشتاین
برگردان
شین میم شین
فصل دوم
کردوکار روانی و واقعیت عینی
۳
۱۳۲
· اکت (عملیات) خودنگری که سمتگیری اش به خویشتن خویش و تجربه سوبژکتیو است، می تواند نباشد، اما تصویر جهان اوبژکتیو (عینی) پدید آمده در سوبژکت، واقعیت خواهد یافت و نقش اوبژکتیو خود را بازی خواهد کرد تا رفتار بشر و اعمال بشر را تنظیم کند.
۱۳۳
· این نقش اوبژکتیو، که تصویر (جهان اوبژکتیو) در زندگی و در کردکار بشر بازی می کند، خدمتی که این تصویر اوبژکتیو ادا می کند، اگزیستانس (وجود) آن است.
۱۳۴
· این نقش اوبژکتیو، خود را بدان محدود نمی سازد که تصویر به طور سوبژکتیو تجربه شود.
۱۳۵
· تصویر می تواند باشد و مؤثر افتد، بدون اینکه موضوع خودنگری باشد.
۱۳۶
· اگر تصویر، موضوع خودنگری، موضوع تجربه سوبژکتیو گردد، وجودش (اگزیستانسش) در آن (در خودنگری) خلاصه نمی شود.
۱۳۷
· به همین دلیل، حالت روانی سوبژکت نمی تواند در خودنگری منطبق با آن عرض اندام کند.
۱۳۸
· آنچه که انسان ها راجع به خود فکر می کنند، همیشه با آنچه که در واقع هستند، یکسان (منطبق) نیست.
۱۳۹
· علاوه بر این، وقوف به روانگذشت های (تجارب سوبژکتیو) خود در اکت (عملیات) خودنگری، نه فقط تجربه سوبژکتیو، بلکه علاوه بر آن، حقیقت امر اوبژکتیوی نیز است که پیامدهای اوبژکتیو دارد.
۱۴۰
· کسی که به روانگذشت های خود که موتیوهایی (انگیزه هایی) برای رفتارش هستند، وقوف حاصل کند، در مقایسه با کسی که وقوف حاصل نکرده باشد، طور دیگری عمل می کند.
۱۴۱
· وجود اوبژکتیو خودشناسی، یعنی وجود اوبژکتیو خودنگری همین است.
۱۴۲
· در خودنگری واقعی نیز وجود روانی به وجود پیشاپیش برای سوبژکت تجربه کننده تقلیل نمی یابد.
۱۴۳
· غلبه بر سوبژکتیویسم در درک روانی به هیچ وجه به معنی انکار سوبژکتیویته نیست.
۱۴۴
· درست بر عکس:
· درک واقعا علمی سوبژکتیویته، بالضروره به غلبه بر سوبژکتیویسم منجر می شود.
· سوبژکتیویسمی در مجزاسازی سوبژکتیو از اوبژکتیو است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر