ویرایش و تحلیل
از
فریدون ابراهیمی
﴿فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِن كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَىٰ هَٰؤُلَاءِ شَهِيدًا﴾
[ النساء: ۴۱]
پس امر در روز قیامت چگونه است آنگاه که پیامبر هر امتی را میآوریم که بر آنچه عمل کردهاند گواهی دهد، و – ای رسول- تو را به عنوان گواه بر امتت میآوریم؟!
این آیه کریم
حرفا (در حرف) تشریح روزی به نام روز قیامت در صحرای محشر است،
ولی عملا (در عمل)، تهدید مسلمین است تا خطا نکنند و تسلیم مطلق اراده ارباب بنده دار زمینی و آسمانی باشند.
خدای کذایی در روزقیامت پیامبر هر امتی را می آورد
تا در ارزیابی امت مربوطه گواهی بدهد.
انگار نامه اعمال (کارنامه) هر کس که توسط ملائکه (معلمین) تعیین می شود، کافی نیست.
قیامت ـ تصور و قیامت ـ تصویر کریم
همان امتحان ( تصور و امتحان ـ تصویر و مدرک تحصیلی ـ تصور و مدرک تحصیلی ـ تصویر بشر است.
گروهی از مسلمین جلوی چشم پیامبر اسلام
مردود می شود و به دوزخ افکنده می شود
و
گروه دیگر قبول می شود و به بهشت می رود و از عیش و نوش و ریخت و پاش و حیف و میل و خور و خواب و جفتگیری ابدی با زنان و نران زیبا برخوردار می شوند.
هدف خدای کریم از خلقت هم همین امتحان گیری از بشر بوده است و بس.
این متد و روش رفتار با بشر
مبتنی بر دیالک تیک تهدید و تطمیع، دیالک تیک شلاق و شیرینی، دیالک تیک بیم و امید، دیالک تیک تنبیه و تشویق است.
قبلا در تحلیل سوره بقره نیز به این مسئله برخورد کرده ایم:
(ای محمّد! حال اینان) چگونه خواهد بود بدان گاه که از هر ملّتی گواهی (از
پیغمبران برای شهادت بر قوم خود) بیاوریم و تو را (نیز به عنوان) شاهدی بر
(قوم خود، از جمله) اینان (یعنی تنگچشمان و نافرمایان) بیاوریم؟
[[«کَیْفَ»: چگونه خواهد بود؟ چه حالی پیدا خواهند کرد؟ «شَهِیداً»: گواه
(نگا: بقره / ۱۴۳).]]
﴿يَوْمَئِذٍ يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَعَصَوُا الرَّسُولَ لَوْ
تُسَوَّىٰ بِهِمُ الْأَرْضُ وَلَا يَكْتُمُونَ اللَّهَ حَدِيثًا﴾
[ النساء: ۴۲]
در آن روز كافران و آنان كه بر رسول عصيان ورزيدهاند آرزو كنند كه با خاك زمين يكسان مىبودند. و هيچ سخنى را از خدا پنهان نتوانند كرد.
واژه های عصیان و معصیت و معاصی و عاصی را کریم با محتوای مفهومی رایج در فرماسیون اقتصادی برده داری پر کرده است:
عصیان به سرپیچی برده از فرامین ارباب برده دار و فرار از قید و بند بردگی اطلاق می شود.
عصیان از زمین به آسمان رفته است.
محتوای این آیه کریم را هم دیالک تیک تهدید و تطمیع تشکیل می دهد.
استفاده مکرر از این دیالک تیک، دال بر خالی بودن کله خدای کریم از مغز اندیشنده است:
او بسان خوانین و سلاطین خر و خردستیز
توان تفکر و استدلال علمی ندارد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر