نویسنده و مقاله نویس فرانسوی
(۱۸۷۱ ـ ۱۹۲۲)
درنگی
از
میم حجری
یک بار که سوان جعبهی سیگارش را
در خانهی محبوبش اودت جای گذاشت،
اودت با طنازی برای او نوشت:
"اگر دلتان را این چنین فراموش کرده بودید نمیگذاشتم آن را پس بگیرید."
مارسل پروست
انتظاری دلکش است
اما دریغ.
عشق نه پدیده ای ارادی و اختیاری و آگاهانه
بلکه پدیده ای غیرمنتظره و آنی و ناگهانی و ناآگاهنه است.
تازه اگر عشق باشد و نه رفع حاجت بند تنبانی سرشته به عوامفریبی.
خود دل به پای خود از دست می رود و پس از ارضای نیاز بند تبنانی برمی گردد.
عشق و نفرت کسب و کار خران است و نه خردگرایان.
دلیل تجلیل اغراق آمیز و افراطی از عشق،
طبقاتی است.
فرق هم نمی کند که عشق به طبقه حاکمه باشد و یا به طبقه حاکمه ـ خدا.
خرافه عشق
در هر دو مورد، جای خالی استدلال علمی و انقلابی را پر می کند.
مراجعه کنید
به
خودآموز خوداندیشی
(بخش نود و هفتم)
به بعد
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/14430
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/14501
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/14566
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر