۱۴۰۳ تیر ۲۲, جمعه

خود آموز خود اندیشی (۱۰۱۱)

Bild

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت اول

بخش اول

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۸۰ ـ ۸۳)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!

 

 

۱

مرا با وجود تو هستی نماند

به یاد تو ام خود پرستی نماند

 

معنی تحت اللفظی:

گدازاده گفت:

با وجود پادشاه زاده برای من نه هستی هست و نه خودپرستی.

 

ضد دیالک تیکی خودپرستی، نه دگرپرستی، بلکه (۱) است.

 

ضد دیالک تیکی خودپرستی، نه دگرپرستی، بلکه همنوع پرستی (هومانیسم) است.

 

دگرپرستی به ظاهر با خودستیزی همراه است، ولی در واقع سرشته به (۲) خودپرستی مستور است.

 

دگرپرستی به ظاهر با خودستیزی همراه است، ولی در واقع سرشته به خودپرستی مستور است.

 

گدازاده همانطور که قبلا اشاره شد، از عشق یکطرفه و بی محتوا نردبام ترقی مجازی می سازد.

 

تلاش طبقات انگل برای نجات از ذلت اجتماعی خویش، همواره محتوای ضد اجتماعی و ضد هومانیستی دارد.

 

سعدی باید برای بیان حقیقت از مفاهیم مناسب استفاده کند. 

 

 

سعدی از زبان گدا زاده به انکار هستی او برمی خیزد.

انکار هستی خود به معنی انکار استقلال عمل و اندیشه است، به معنی وابستگی مطلق به غیر است، به معنی «از خود بیگانگی» است.

آنچه سعدی، در نهایت معصومیت، در لفافه عشق کذائی به خورد خواننده می دهد، تأیید بندگی توده مولد و زحمتکش در مقابل طبقه حاکمه است.

این امر به معنی انسانیت زدائی انسانها ست.

به معنی لغو حقوق انسانی توده مولد و زحمتکش است.

سعدی تحت عنوان رکیک «خود پرستی»، بی اعتنائی به حقوق انسانی و اجتماعی انسانهای دیگر را مورد انتقاد قرار نمی دهد.

او در واقع، به نفی و تحقیر و تخریب فردیت، استقلال عمل و اندیشه و خود مختاری انسانی می پردازد.

سعدی میان اعضای طبقات مولد، زحمتکش و بی خانمان و جانوران و اشیاء فرقی قائل نمی شود.  

سعدی باید مفاهیم را بنا بر ماهیت عینی و واقعی آنها تعریف کند، نه به دلخواه خویش.

ادامه دارد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر