۱۴۰۳ خرداد ۲۴, پنجشنبه

خود آموز خود اندیشی (۹۹۲)

Bild

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت اول

بخش اول

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۸۰ ـ ۸۳)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!
 

۱

بگفت:

«ار خوری زخم چوگان اوی؟»

بگفتا:

«به پایش در افتم چو گوی.»

معنی تحت اللفظی:

حریف منتقد به گدا زاده گفت:

پادشا زاده می تواند سرت را به چوکان (چماق) ببندد،

اگر مزاحمش باشی.

گدا زاده گفت:

در این صورت مثل گوی به پایش می افتم.

در آثار سعدی و حافظ،

نخست ستمکشی از دست دوست توجیه می شود و به عنوان «ستم خوب» به خورد خواننده داده می شود

و

بعد دوست در آیینه آسمان منعکس می شود و کلیه ستم های بزرگ و کوچک به حساب دوست آسمانی (خدا) گذاشته می شود

 و

به مثابه «ستم الهی» قلمداد می شود

و

پس از وارونه سازی بی شرمانه،

«داد» قلمداد می شود:

 

حافظ

گر رنج پیشت آید و گر راحت،

ای حکیم

نسبت مکن به غیر، که اینها خدا کند.

 

معنی تحت اللفظی:

اگر بدبخت شوی و یا خوشبخت

نه تقصیر این و آن، بلکه تقصیر شخص شخیص خدا ست.

 

حافظ

 در این بیت غزل،

جزم «مشیت الهی» را برای همه حوادث زندگی به کار می گیرد

و

خدا را مسئول رنج و راحت انسانها می داند

و

دست رد بر سینه انتقاد اجتماعی می زند.

 

حافظ

مسائل و معضلات و مشکلات و بلایا و آفات طبیعی و جامعتی

را

به گردن قوای ماورای طبیعی و ماورای جامعتی و چه بسا واهی و خرافی و خیالی می اندازد.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر