۱۴۰۳ اردیبهشت ۲۲, شنبه

وجود و شعور (۲۱)

 

سرگی لئونیدوویچ روبین اشتاین

 (۱۸۸۹ ـ ۱۹۶۰)

برگردان

شین میم شین

۱

جایگاه پدیده ها و روندهای روانی در پیوند عام پدیده ها در جهان مادی

 

الف

راجع به طرح مسئله

ادامه

 

۲۳۵

·    طبیعت ارگانیکی و به ویژه، عالی ترین فراورده در توسعه و تکامل ماده ارگانیکی، یعنی مغز، در آن زمان هنوز موضوع پژوهش های علم الاشیایی (علمی ـ– طبیعی) بنیادی نبوده است.

 

 

۲۳۶

·    تحت این شرایط، برای فلسفه مفهوم مادی به مفهوم فیزیکی تقلیل می یابد و مسئله روابط موجود میان پدیده های روانی با دیگر پدیده ها به مقابل همدیگر قرار دادن پدیده های روانی با پدیده های فیزیکی.

·    یعنی فرم پسیکوفیزیکی (روانی ـ فیزیکی) به خود می گیرد.

 

۲۳۷

·    بدین طریق، پدیده های روانی (که هنوز موضوع پژوهش علم الاشیایی نبود)، مثل دوره پیشین فلسفه مسیحی، یعنی اگوستینی، به مثابه روح خودنگر (روح به حال خود رهاشده. مترجم) تلقی می شوند.

 

۲۳۸

·    از آنجا که جهان مادی فقط در فرم های بنیادی اش، یعنی به مثابه طبیعت معدنی (غیر آلی، غیر ارگانیک) تلقی می شد و پدیده های روانی در عالی ترین، پیچیده ترین و مستخرجترین فرم های شان شناخته شده بودند، میان این دو موضع به ناگزیر دره غیر قابل عبوری دهان باز می کند.

 

۲۳۹

·    در نتیجه، راه برای در مقابل همدیگر قرار دادن خارجی و دوئالیستی پدیده های روانی، یعنی روحی با پدیده های مادی، یعنی فیزیکی هموار می شود.

 

۲۴۰

·    این دوئالیسم حاصله با عادت به طرز تفکر متافیزیکی که خصلت خاص فلسفه قرن ۱۷ و ۱۸ بود، تقویت می شود.

 

۲۴۱

·    وقتی بعدها پژوهش و بررسی پدیده های روانی مشخص، به پیدایش و تشکیل آنها روی می آورد، بسته به درجه نفوذش  در هر قدم و دم به پیوندهای موجود میان پدیده های روانی و دیگر پدیده های مادی مختلف بر می خورد.

 

۲۴۲

·    اما کار با مفاهیم انتزاعی (مجرد) روانی و فیزیکی به ناگزیر  به این نتیجه گیری منجر می شود که روانی،  نافیزیکی است و فیزیکی، ناروانی. 

 

۲۴۳

·    بدین طریق، دوئالیسم فوق الذکر هر چه بیشتر تقویت می شود.

·    دوئالیسمی که در قرن ۱۸ با سطح نازل توسعه علوم مشروط می گشت.

 

۲۴۴

·    انگار جهان به دو حوزه کاملا متفاوت انشقاق برمی دارد.

·    (دو شقه می شود.)

 

۲۴۵

·    این دو حوزه در فلسفه دکارت به صورت دو جوهر زیر وارد صحنه می شوند:

 

الف

·    حوزه مادی

ب

·    حوزه فکری (روحی)

 

۲۴۶

·    این دوئالیسم پس از دکارت (وتحت تأثیر او)، در فلسفه جان لاک،  بیان جدید و امپیریکی (تجربی) خود را در مقابل همدیگر قرار دادن دو عرصه تجربه (دانش تجربی) پیدا می کند:

 

الف

·    تجربه (دانش تجربی) برونی

 

ب

·    تجربه (دانش تجربی) درونی.

 

۲۴۷

·    تفاوت مهم میان مواضع جان لاک و دکارت با روابط آندو نسبت به ایده های «مادرزاد» پیوند داشته است.

 

ادامه دارد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر