۱۴۰۳ فروردین ۲۰, دوشنبه

خود آموز خود اندیشی (۹۳۸)

Bild

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

مقدمه

بخش اول

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۷۸)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!
 

۱

چو پروانه، آتش به خود در زنند

نه چون کرم، پیله به خود در تنند

معنی تحت اللفظی:

عاشق جماعت

شبیه پروانه اند که خودسوز است.

شبیه کرم نیستند که دور خود پیله ببافند.

    

سعدی

در این بیت شعر،

 دیالک تیک عاشق و معشوق

را

به شکل دیالک تیک پروانه و شمع بسط و تعمیم می دهد.

عاشق جماعت

 به  مثابه موجودات خودستیز تصور و تصویر می شوند

و

معشوق جماعت به مثابه موجودات عاشق ستیز و خودپرست.

 

دیالک تیک عشق

واقعا هم همین است.

 

دیالک تیک عشق،

یعنی دیالک تیک عاشق و معشوق عاشقسوز، دیالک تیک ستمکش داوطلب و ستمگر بی رحم خودپرست.

 

مقوله عشق بهترین وسیله برای توجیه و تبلیغ جنون است.

عاشق صادق باید مثل پروانه از شدت عشق به دشمن خود، خود را فدای آن کند.

اکنون اسباب بزرگی همه آماده است.

فقط باید دیالک تیک پروانه و شمع را به جامعه فئودالی و یا سرمایه داری منتقل کرد و از آن دیالک تیک بنده و بنده دار، دیالک تیک رعیت و ارباب، دیالک تیک غلام و خواجه، دیالک تیک زن و شوهر، دیالک تیک دهقان و خان، دیالک تیک پسر و پدر، دیالک تیک شاگرد و معلم، دیالک تیک شاگرد و استادکار، دیالک تیک توده و پیشوا، دیالک تیک ستمکش و ستمگر، دیالک تیک پرولتر و سرمایه دار، دیالک تیک انسان و خدا را ساخت.

بی اعتنا به این واقعیت امر، که پروانه شعله شمع را با گل عوضی می گیرد و به هوای مکیدن شیره گلواره آتشین به شمع نزدیک می شود و خاکستر می شود.

 

تفسیر خیالی و غیرواقعی سوختن پروانه در شعر ایران چنان برای خود جا باز کرده که هنوز هم نمی توان از شرش خلاص شد.

 

حضرات از سر نادانی پروانه را به جنون عشق به دشمن خویش، یعنی شمع مفتخر می کنند.

به نظر سعدی عاشق باید مثل پروانه باشد، از خود بی خبر باشد، جانباز و فدائی باشد:

امروز فدائی جانان و فردا فدائی خان و سلطان.

 

سعدی در مصرع دوم، بیگانگی عاشق کذائی را با پیله تصریح می کند.

عاشق صادق هرگز نباید مثل پیله به روند توسعه و تکامل خویش بیندیشد.

او باید بی خود باشد و هم و غمش نه خود، بلکه غیرخود باشد، که چه بسا نافی آن است.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر