۱۴۰۳ فروردین ۳۱, جمعه

خود آموز خود اندیشی (۹۴۸)

Bild

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

مقدمه

بخش دوم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۸۰)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم! 
 

تو را عشق همچون خودی ز آب و گل

رباید همی صبر و آرام و دل

 

چو در چشم شاهد نیاید زرت

زر و خاک یکسان نماید برت

 

گرت جان بخواهد به لب برنهی

ورت تیغ بر سر نهد، سر نهی

 

چو عشقی که بنیاد آن بر هوا ست

چنین فتنه انگیز و فرمانروا ست

 

عجب داری از سالکان طریق

که باشند در بحر معنی غریق

 

به سودای جانان ز جان مشتعل

به ذکر حبیب از جهان مشتغل

 

به یاد حق از خلق بگریخته

چنان مست ساقی که می ریخته

 

شب و روز در بحر سودا و سوز

ندانند ز آشفتگی شب ز روز

 

چنان فتنه بر حسن صورت نگار

که با حس صورت ندارند کار

 

ندادند صاحبدلان دل به پوست

و گر ابلهی داد، بی مغز کاو ست

 

می صرف وحدت کسی نوش کرد

که دنیا و عقبی فراموش کرد.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر