پروفسور دکتر اورسولا لمکول
(۱۹۳۷ ـ ۲۰۱۴)
برگردانی و درنگی
از
می توان میان سه مکتب تئوری سازی علمی تفاوت گذاشت:
الف
مکتب تئوری اسنسیالیستی
که به استدلال فلسفی ـ متافیزیکی می پردازد.
ب
مکتب تئوری دیالک تیکی ـ تاریخی
که به استدلال فلسفی ـ ماتریالیستی می پردازد.
پ
مکتب تئوری تجربتی (تجربی) ـ تجزیتی (تجزیه ای) ـ تحلیلی
برای بررسی این ادعای استاد دانش کاه امپریالیستی
بهتر است که مفاهیم اصلی این فرمایش او را تجزیه و تحلیل مارکسیستی بکنیم:
مفهوم مکتب تئوری سازی علمی
۱
· این اولا بدان معنی است که به نظر او، تئوری علمی به طرز سوبژکتیویستی ساخته می شود.
۲
· این ثانیا بدان معنی است که تئوری علمی بسته به مکاتب مختلف سر هم بندی می شود.
۳
· این ضمنا بدان معنی است که او از دیالک تیک تئوری و پراتیک بی خبر است.
· اگر با خبر می بود، می دانست که هر تئوری علمی نتیجه نهایی پراتیک است.
مثال
۱
· برای تدوین تئوری علمی مربوط به دمای جوش آب باید آب را تحت فشارهای مختلف حرارت داد و دماهای مربوطه را اندازه گرفت و نهایتا به تئوری علمی مربوطه رسید.
· مثلا اعلام داشت که آب تحت فشار جو در ۱۰۰ درجع سانتیگراد می جوشد.
۲
· کسی نمی تواند بسته به مکتب دلبخواهی و بسته به میل و هوس خود به ساختن این تئوری علمی بپردازد.
مکتب تئوری اسنسیالیستی
که به استدلال فلسفی ـ متافیزیکی می پردازد.
۱
· اولا مکتبی به این نام وجود ندارد.
۲
· ثانیا استدلال فلسفی متافیزیکی وجود ندارد.
۳
· ثالیا استدلال فلسفی یا می تواند ماتریالیستی باشد و یا ایدئالیستی.
· یعنی یا می تواند ماده را مقدم بر روح و وجود را مقدم بر شعور بداند و یا بر عکس، روح را مقدم بر ماده و شعور را مقدم بر وجود.
۴
· رابعا استدلال فلسفی ماتریالیستی و ایدئالیستی هم می توانند دیالک تیکی باشد و هم می توانند متافیزیکی (ضد دیالک تیکی)
مثال
۱
· استدالال فلسفی هگل، ایدئالیستی ـ عینی ــ دیالک تیکی است.
۲
· استدلال فلسفی فویرباخ، ماتریالیستی ـ متافیزیکی است.
۳
· استدلال فلسفی مارکس، ماتریالیستی ـ دیالک تیکی است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر