درنگی
از
از پنجره به پیاده روي مملو از جمعیت نگاه كرد
و
گفت:
«می بيني، لباسهایي هستند که
راه مي روند.
دروغ مي گویند، که عاشق مي شوند و مي میرند.
کمتر لباسي آن بیرون است که درونش انسان وجود داشته باشد.
به راستي که این دنیا یک رختکن بزرگ است!»
مینا نعیمی
شاهکاری هنری:
مختصر، پرمحتوا و تأمل انگیز.
مشخصه مهم آثار هنری این است
که
خود هنرمند به محتوای اثر خود واقف نیست.
نویسنده این اثر هنری
از
حقیقت امر تأسف انگیز مهمی پرده برمی دارد:
از
معیار المعاییر گشتن لباس.
از
معیار داوری و سنجش و ارزیابی بشر گشتن لباس.
این البته تازگی ندارد.
سعدی
صدها سال قبل
همین معیار را سلب معیاریت کرده است:
تن آدمی شریف است به جان آدمیت
نه همین لباس زیبا ست نشان آدمیت
معنی تحت اللفظی:
خوش تیپی و خوش پوشی
معیار آدمیت نیست.
معیار آدمیت، خوش اندیشی است.
سعدی
در این بیت شعر
از سویی
دیالک تیک تن و جان
را
مطرح می سازد و نقش تعیین کننده را از آن جان می داند
و
از سوی دیگر
دیالک تیک ظاهر و ذات
را
به شکل دیالک تیک لباس و شخصیت بسط و تعمیم می دهد
و
نقش تعیین کننده را از ان ذات (شخصیت) می داند.
جان
(Geist)
در فلسفه هگل به معنی فکر است.
تن زیبا معیار آدمیت نیست.
ای بسا نباتات و جانوران مثلا گلها و درختان و پرندگان که خیلی زیبا هستند.
معیار آدمیت اما قبل از تن، جان است.
توان تفکر است.
محتوای این اثر مختصر مینا نعیمی هم همین است:
آدم ها
سلب آدمیت شده اند و از آنها چیزی جز لباس باقی نمانده است.
این هنوز تمامت فاجعه نیست.
به راستي که این دنیا یک رختکن بزرگ است!
جامعه هم سلب جامعتیت شده است
و
به رختکنی مملو از لباس تنزل و تقلیل یافته است.
منظور مینا نعیمی از رختکن،
احتمالا
محل تعویض و امتحان (پروب) البسه است
که
در فروشگاه های بزرگ و یا در نمایشگاه های مد وجود دارند
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر