۱۴۰۲ دی ۳۰, شنبه

درنگی در اندیشه ای از سعدی تحت عنوان «بنی آدم اعضای یکدیگرند.» (۹) (بخش آخر)


درنگی

 از 

میم حجری
 
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار

تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی

معنی تحت اللفظی:
اگر کسی نسبت به ذلت همنوعان بی اعتنا و بی تفاوت باشد، جزو بشریت نیست.
 
محتوای این بیت شعر سعدی
ادعایی کشکی، سوبژکتیو و دلبخواهی نیست.
 
سعدی
برای اثبات این اندیشه، 
همه همت و بضاعت فکری و اسلوبی (متدیکی) خود را به خدمت گرفته است.
 
سعدی
برای اثبات این اندیشه،
دیالک تیک عضو و اندام (ارگان و ارگانیسم) را توسعه داده است.
رابطه ارگانیک و یا عضوی میان اعضای اندام را کشف کرده و توضیح داده است.
 
پیش شرط عضویت عضوی (ارگانیکی) هر عضو هر اندام (ارگانیسم از نبات تا جانور و بشر)
«بی غم نبودن از محنت اعضای دیگر است.»
 
عضوی که از محنت اعضای دیگر بی غم باشد،
اصلا عضو نیست.
چیزی زاید و بی خاصیت و به درد نخور و بی فونکسیونالیته است.
فرقی بین بود و نبودش نیست.
 
پیاده کردن این اندیشه در جامعه بشری
به 
همبستگی میان اعضای جامعه 
منجر می شود.
 
همبستگی
یک مفهوم فلسفی مهم در فلسفه مارکسیستی است.
 
 سیاوش کسرایی 
این اندیشه عام و کلی سعدی
را
در حماسه آرش به طرز ستایش انگیزی 
هم
بسط و تعمیم داده
و
هم
حتی ناتورالیزه کرده است:

گفته بودم زندگی زیباست.
گفته و ناگفته، ای بس نکته‌ها کاینجاست.
آسمان باز
آفتاب زر
باغ‌های گل
دشت‌های بی در و پیکر

سر برون آوردن گل از درون برف
تاب نرم رقص ماهی در بلور آب
بوی عطر خاک باران‌خورده در کهسار
خواب گندم‌زارها در چشمه‌ی مهتاب


آمدن، رفتن، دویدن
عشق ورزیدن
در غم انسان نشستن
پا به پای شادمانی‌های مردم پای کوبیدن

کار کردن، کار کردن
آرمیدن
چشم‌انداز بیابان‌های خشک و تشنه را دیدن
جرعه‌هایی از سبوی تازه آب پاک نوشیدن

گوسفندان را سحرگاهان به سوی کوه راندن
هم نفس با بلبلان کوهی آواره خواندن
در تله افتاده آهو بچگان را شیر دادن

نیم‌روز خستگی را در پناه دره ماندن

گاه گاهی،
زیر سقف این سفالین بام‌های مه گرفته
قصه‌های در هم غم را ز نم نم‌های باران‌ها شنیدن؛
بی تکان گهواره‌ی رنگین‌کمان را
در کنار بام دیدن

یا شب برفی
پیش آتش‌ها نشستن
دل به رویاهای دامن‌گیر و گرم شعله بستن…

آری، آری،

زندگی زیباست.
زندگی آتش گهی دیرنده پابرجاست.
گر بیفروزیش، رقص شعله‌اش در هر کران پیداست.
ورنه خاموش است و خاموشی گناه ماست.

 

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر