تئوری شناخت (معرفت)
پروفسور دکتر الفرد کوزینگ
برگردان
شین میم شین
۲۳
تئوری شناخت در فلسفه فویرباخ
لودویگ فویرباخ
(۱۷۷۵ ـ ۱۸۳۳)
۱
· نظرات فویرباخ در تدارک تئوری شناخت ماتریالیستی ـ دیالک تیکی مقام مهمی دارند.
۲
· فویرباخ در آغاز، طرفدار ایدئالیسم هگل بود، ولی بعدها فلسفه ماتریالیستی را توسعه داد و مواضع ایدئالیستی هگل را مورد انتقاد قرار داد و در برخی جنبه ها حتی از ماتریالیسم انگلیسی وفرانسوی فراتر رفت.
۳
· فویرباخ علیه تعالیم هگل مبنی بر هویت (یکسانی) تفکر و وجود به مبارزه ای بنیادی دست زد.
۴
· او خصلت ایدئالیستی ـ گمانورز و در تحلیل نهائی تئولوژیکی (فقهی) تعالیم هگل مبنی بر هویت (یکسانی) تفکر و وجود را افشا کرد.
۵
· فویرباخ به ارائه نظریه تعمیم یافته ای نایل آمد.
۶
· او به مسئله اساسی فلسفه پاسخ ماتریالیستی روشن داد.
· (فویرباخ، « تزهای موقتی برای اصلاح فلسفه»، «اصول مقدماتی فلسفه آینده»، پاراگراف ۲۴ ، ۲۷، ۵۱، «ماهیت مذهب»، ص ۱۳)
۷
· به نظر فویرباخ، واقعیت عینی که ما به برکت حواس به وجودش پی می بریم، موضوع شناخت را تشکیل می دهد و موضوع فقط هر آن چیزی است که در خارج از کله (ذهن) ما وجود دارد.
· (فویرباخ، «ماهیت مسیحیت، مقدمه برای چاپ سوم»)
۸
· ما به وجود موضوع شناخت فقط به برکت حواس خود پی می بریم.
۹
· از این رو حسیت، تجسم کل واقعیت است و بدون کردوکار حسی، تفکر و شناخت نمی تواند وجود داشته باشد.
· (فویرباخ، «ماهیت مذهب»، ص ۲، ۱۰)
۱۰
· فویرباخ «برای تفکر، حواس را و قبل از همه چشم ها را لازم می شمارد.
۱۱
· او افکارش را بر موادی استوار می سازد که ما همواره تنها به واسطه کردوکار حسی مان می توانیم از آن خود کنیم.»
· (فویرباخ، «ماهیت مسیحیت، مقدمه برای چاپ سوم»)
۱۲
· سنسوئالیسم (حس گرائی) فویرباخ خالی از هرنوع اگنوستیسیسم (ندانمگرائی) است.
· مراجعه کنید به سنسوئالیسم، اگنوستیسیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
۱۳
· فویرباخ در حواس انسانی شاهدان مورد اعتمادی می بیند که ره آوردشان برای شناخت روزافزون جهان و حتی بیشتر از آن کفایت می کند.
۱۴
· برای اینکه طبیعت خود را پنهان نمی سازد، بلکه چه بسا به زور و به اصطلاح با وقاحت و بیشرمی خود را به انسانها تحمیل می کند.
· (فویرباخ، «ماهیت مذهب»، ص ۱۴)
۱۵
· فویرباخ انسان را با همه اعضای حسی اش به مثابه نتیجه توسعه طبیعی می داند، که خود را با طبیعت و خواص آن دمساز کرده و قادر به شناخت آن است.
۱۶
جان لاک
(۱۶۳۲ ـ ۱۷۰۴)
· به نظر جان لاک بسیاری از خواص طبیعت برای انسانها پوشیده می ماننند.
· زیرا انسان بیشتر از پنج حس ندارد.
۱۷
· فویرباخ اما درست برخلاف نظر جان لاک، اعلام می دارد که ما دلیلی بر صحت این تصور باطل نداریم که اگر انسان بیشتر از پنج حس می داشت، می توانست خواص و چیزهای بیشتری از طبیعت را بشناسد.
۱۸
· به نظر فویرباخ، در جهان خارج، در طبیعت بیجان، بیشتر از آنچه که در جهان زنده وجود دارد، یافت نمی شود.
· انسان آن تعداد ازحواس را در اختیار دارد که برای شناخت جهان در کلیت آن لازم است.
· (فویرباخ، «ماهیت مذهب»، ص ۱۴)
۱۹
· تفکر نیز به نظر فویرباخ، کردوکار طبیعی موجودی واقعی است و لذا می توان گفت که تفکر به درک چیزهای واقعی و ماهیت آنها قادر است.
۲۰
· فقط اگر کسی تفکر را از انسان جدا کند و منجمد سازد، آنگاه سؤالات ناگوار، بی ثمر و لذا لاینحل از این قبیل مطرح می شود که تفکر چگونه به اوبژکت دست می یابد.
· (فویرباخ، «اصول مقدماتی فلسفه آینده»، ص ۵۱)
۲۱
· تفکر با واقعیت انطباق دارد، زیرا قوانین واقعیت، قوانین تفکر نیز هستند.
۲۲
· تفکر را نباید از طبیعت مجزا ساخت.
· (فویرباخ، «اصول مقدماتی فلسفه آینده»، ص ۴۵)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر