۱۴۰۲ آذر ۲۳, پنجشنبه

خود آموز خود اندیشی (۸۲۴)

   Bild

شین میم شین

باب دوم

در احسان

حکایت بیستم

بخش اول

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۷۴ ـ ۷۵)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!
   

۱

یکی زهره خرج کردن نداشت

زر اش بود و یارای خوردن نداشت
 

معنی تحت اللفظی:

حریفی پول داشت، ولی جرئت خرج کردنش را نداشت. 

نه خوردی که خاطر بر آسایدش

نه دادی که فردا به کار آیدش

معنی تحت اللفظی:

حریف خسیس

نه خرید و خورد تا به آسایش خاطر برسد

و

نه به این و آن داد تا اجر اخروی ببرد.

 

 سعدی

 در این بیت شعر،

برای توصیف بیشتر قهرمان منفی قصه اش،

دیالک تیک ریاضت و لذت

را

 به شکل دیالک تیک دنیا و آخرت بسط و تعمیم می دهد:

او نه می خورد که اجر غریزی کسب کند:

غریزه تغذیه را ارضا کند و لذت دنیوی ببرد،

نه می بخشد که اجر اخروی و لذت ابدی نصیبش شود.

 

شیوه ایدئال زندگی که سعدی برای طبقه به اصطلاح «توانگر» پیشنهاد می کند، در همین بیت شعر خود را به وضوح تمام آشکار می سازد.

 

ما بدان نام  تئوری بخور ـ بپاش داده ایم.

 

گلستان

(ص ۱۸۷)

توانگرا، چو دل و دست کامرانت هست

بخور، ببخش، که دنیا و آخرت بردی

معنی تحت اللفظی:

جماعت ثروتمند باید بخورد و به فقرا بدهد تا هم از لذات دنیوری برخوردار شود و هم از لذات اخروی.

  

سعدی

برای توده مولد و زحمتکش و فقیر

تئوری دیگری

را

سرهمبندی کرده است که ما بدان نام تئوری تسلیم و قناعت و رضا داده ایم.

 

گلستان

(ص ۱۸۷)

مکن، ز گردش گیتی شکایت ای درویش!

که تیره بختی، اگر هم بر این نسق مردی

معنی تحت اللفظی:

ای فقیر از فقر و فاقه شکایت مکن

تو در هر صورت بدبختی

هم بازنده در دنیایی و هم بازنده در عقبا.

 

سعدی برای طبقه به اصطلاح «درویش» نه لذت دنیوی قائل می شود

و

نه سعادت اخروی.

 

او نمی تواند مثل جانشین بلافصلش دست و دلباز باشد و بهشت را جای گناهکاران بداند.

این بر خلاف قانون دیالک تیکی داد و ستد خواهد بود.

 

خدای سعدی نمی تواند این قانون جهانشمول را زیر پا بگذارد و درویش «بی بضاعت» را به بهشت راه دهد.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر